💔سرگذشت تلخ مرینت💔p1+معرفی
سلام من نویسنده جدید هستم اسمم ساراست این اولین رمانمه ممنون می شم حمایت کنید ازم😊💖
معرفی داستانم از زبان مرینت👇🏻🙈
سلام من مرینت هستم دختری که یه روزی عزیز دردونه خونه بود و عاشق پدرش بود.
زندگی خیلی خوبی داشتیم از زندگی لذت میبردم
همه چیز خیلی خوب بود تا پدرم بدهی بالا آورد و افتاد زندان اون روزایی که پدرم نبود بدترین روزهای زندگیم و گذروندم پدرم از غصه دق کرد و تو زندان مرد.
آره پدر عزیزم مرد به خاطر بدهی از غصه و ناراحتی…
بعد از پدرم برای اینکه بتونم خرج خودم و مادرم و بدم تصمیم گرفتم برم خونه مردم کار کنم.
مادرم مریض بود و باید برای داروهای مادرم هم که شده کار میکردم.
همه چیز از روزی شروع شد که رفتم تا کارهای یه پیر مرد پولدار و بکنم…
عشق بزرگ پارت 6
من آمده ام با پارت جدید برو ادامه مطلب
𝒔𝒊𝒄𝒌 𝒉𝒆𝒂𝒓𝒕P7+چالش
واقعا حمایت هاتون کمه ، و واقعا نامردیه 😓
ولی خب یه کرم درون دارم میگه بیا پارت بده . شما هم یکم حمایت کنید دیگه «پلیز»
رمان irreversible love پارت ۱۰
امدم با پارت ۱۰.بابت تاخیر معذرت میخوام🌸🌸🌸 سعی میکنم دیگه خیلی تاخیر در پارت گذاری نکنم🌸🌸🌸
اگه پارتای قبلو نخوندین میتونین از طریق برچسب بخونین و لایک و کامنت بزارین
بفرمایید ادامه
رمان فراموشی فصل ۲ قسمت ۲
گمشدگی
چی میشه اگه یه روز دوتا قاتل سریالی به هم برخورد کنن و عاشق هم بشن ؟ فصل دوم رمان فراموشی فانتزی/عاشقانه ماجرای مرینت و ادرینه اما این وسط یه چیزی درست نیست
یه راز بزرگی درمورد آدرین هست که هیچ کس نمیدونه، حداقل فعلا .... مگه اینکه شما به مرینت کمک کنید این رازو کشف کنه 😁
پتوی چهارخانه و صورتی رنگ ،آهسته روی زمین پهن شده بود و مرینت طوری شقورق روی آن نشسته بود انگار از قصه های افسانه ی پریان بیرون جهیده بود
مرینت انگشتش را میان چمن های زمردی تاب میداد و به این فکر میکرد که اگر تا ده دقیقه ی دیگر آدرین از ناکجا آباد سر نرسد دفعه ی بعد انگشتانش را داخل چشمان زمردی رنگِ آدرین فرو میکند
the court of love♥️ p11♥️
سلام من Sk نویسنده رمان واقعیت خب من اومدم با پارت جدید اگه پارت های قبل رو لایک نکردید و کامنت نزاشتید حتما لایک بکنید و کامنت بزارید و بعد بیایید سراغ این پارت حالا برید ادامه مطلب♥️😉