
Hi

چالش و معرفی بازیگر کاور
چالش و معرفی بازیگر کاور
ادامه
هایی چطورید
بپرید ادامه داستان اوردم
از خودمو هانیه
ژانر:هیجانی،ایرانی(باقی ژانراشو یادم نمیاددد)
سلام به همه ....خوبید ...چه میکنید...کارنامه هاتونو دادن؟ کارنامه های ما رو که هنوز که هنوز ندادن از استرس دارم میمیرم ....خب میرم سر اصل مطلب نمیدونم چه پستی بزارم . به نظر شما کدوم بهتره؟
درودی مجدد:)!
خب این اولین رمانیه که اینجا پست میکنم امیدوارم خوشتون بیادTvT.....
و اینکه اسم رمان و شما پیشنهاد بدید🍷🤝
راستی این رمان خودمه خیلی وقته مینویسمش کلا اسم شخصیتا و عکس و ایناش یه چیز دیگه اس ولی چون وبلاگ میراکلسی بود گفتم اسم شخصیتا هم همینجوری باشه✔️🤝
ژانر:مافیایی-هیجانی-عاشقانه-خشن/اکشن-
مقدمه:
درون سیاه چاله،فقط سیاهیه و هیچ چیز دیگری نیست؟ او خود سیاهی بود!خالق نیستی و نابودی اما اون فقط نابود میکرد یا خودش حاصل یه نابودی بود؟ اسلحه اش رو برداشت و به مرد درون آینه نگاه کرد هاله ی سیاهی که دورش بود و سیاهی درون چشمانش منظره ای خوف انگیز درست کرده بود! مرد پوزخندی زد و نگاهش را از آینه گرفت،او خود سیاهی بود!
••••••••••••
به دختر زیبای درون آینه نگاهی کرد و لبخند نادری زد!به راستی او جزو الهه های زیبایی بود.پرتوی نوری که دور دخترک بود و درخشش چشمان دخترک منظره ای نفس گیر درست کرده بود! او خود نور بود!
اما با رویارویی الهه ی نور و خدای تاریکی چه اتفاقی میفته؟نور بر تاریکی پیروز میشه یا تاریکی بر نور؟
ژانر:هیجانی،کمی طنز،عاشقانه،ایرانی
سلااام...
بچه ها من تازه نویسنده شدم و این رمان منه...
قبلا داخل وبلاگ یه رمانی بود...اسمش نمیدونم چی چی بود ایلین یه دختره که تازع تولد هیجده سالگیش شده و یه داداش بزرگ تر به اسم ارمان داره و پدر و مادرشون ولشون کرده.....!
و اینجا هم این دو تا خواهر برادرن ولی من از اون اصکی نرفتم...در اصل من همونم فقط حسابم درد شد رف هوا....خلاصه که اسم شخصیت ها رو اصکی نرفتم و اره دیگه منم دیانا خوشوقتم؛)