وبلاگ لیدی باگ

وبلاگ لیدی باگ

به دنیای میراکلس بهترین وبلاگ لیدی باگ خوش اومدین. اینجا براتون بهترین پست ها رو درباره لیدی باگ و کلی پست قشنگ دیگه آماده کردیم.

NEWS 📰

NEWS 📰

SoOlmaZ SoOlmaZ SoOlmaZ · 1402/03/07 13:01 ·

 

🌱 زمان انتشار "میراکلس بیداری" در تاریخ ۵ جولای (۱۴ تیر ۱۴۰۲) در سینما های فرانسه و پس از اکران در تاریخ ۲۸ جولای (۶ مرداد ۱۴۰۲) به نتفلیکس خواهد آمد. 

 

🌐 اعلام شد کانال های تلویزیون قبلا قسمت ۲۳ (انقلاب) رو دریافت کردند 

 

⭐ با این حساب احتمالا RTS در ۱۳ خرداد به همراه قسمت ۲۴، قسمت ۲۳ را هم به نمایش بگذارد. 

 

- - - - - - - - - 

 

امیدوارم اخبار جدید رو دوست داشته باشین و سعی کردم با وجود امتحانات براتون اطلاعات مناسب و خوبی بزارم. 

 

پارتی خانوادگی P8

پارتی خانوادگی P8

𝒜ℳℐℛ𝒳𝒯𝒪𝒪 𝒜ℳℐℛ𝒳𝒯𝒪𝒪 𝒜ℳℐℛ𝒳𝒯𝒪𝒪 · 1402/03/07 12:17 ·

سلام بروبچ چطورید تو کامنت ها بگید که دوست دارید اینو ادامه بدم یا عوض کنم هر کدوم بیشتر باشه همون رو انتخاب میکنم«منظورم اینه این داستان رو ادامه بدم یا تمومش کنم» یجور نظرسنجی هست حالا دیگه ول کنیم و بریم سراغ داستان: 

من«مرینت»: 

داشتیم برای رفتن به دنبال گوی بعدی بودیم که یهو..... 

FINISH PART 8😇👇🏻

 

M.H.A (انجمن قهرمانان نیمه شب) پارت5

پارت بعدی قضیه کمی ترسناک میشه پس این پارت را از دست ندهید.

<ای قهرمان ها! آماده و گوش به زنگ باشید چرا که این تازه شروع نابودی بزرگ شما است. و زمان شما همچو شن های ساعت شنی درحال اتمام است.>

شرور

شرور

mai karanta littafi mai karanta littafi mai karanta littafi · 1402/03/06 21:48 ·

پارت1 (کلا داستان از زبان کاترین هست ولی بعضی اوقات می گم که داستان از طرف چه فرد دیگه ایه )

 جلوی قفسه شروع به حرکت کردم و با صدای بلند صحبتم را شروع کردم:عهدنامه سال 1965 توسط شاه ویلیام هرگز و مینروا ملکه همیشه ها به وجود آمد .عهد نامه شامل قانون هایی بود که مانع اذیت کردن و آسیب دیدن همیشه و هرگز ها توسط همدیگر می شد . و اما پرسی ...

یک جعبه شیشه ای که پایین آن نام پرسی وامپایر با رنگ سفید نوشته شده بود را برداشتم .

_ تو یک همیشه را که به اینجا سفر کرده بود را مورد آزار و اذیت قرار دادی و به طور واضح قانون 55 را نقص کردی

عروسک را از توی جعبه بیرون آوردم و یک سوزن نازک را درست لای چرخدنده قلبش گذاشتم .به پرسی که روی تخت بسته شده بود نگاه کردم و با خودم شمردم 

_1 . 2 . 3

قلبش از حرکت ایستاد .و مرده وار شده بود . 

_اسلپی 

بلافاصله خدمتکار و دستیارم آنجا حاضر شد .

_بیا شروع کنیم.

اسلپی وسایل کالبد شکافی را آماده کرد .و یک چاقوی نازک به من داد چاقو را با آرامش روی قفسه سینه اش گذاشتم و فشار دادم .ناگهان در باز شد و یکی از خدمتکاران نفس نفس زنان وارد شد .اگر اسلپی دستم را نمی گرفت قلب وامپایر تکه تکه می شد .با عصبانیت به خدمتکار نگاه کردم .او با ترس گفت _پادشاه کارتون دارن .

نگاه ترسناکی به او انداختم و جسد را به اسلپی سپردم . با آرامش به سمت اتاق پادشاهی به راه افتادم .

بازی

بازی

Marl Marl Marl · 1402/03/06 18:31 ·

سلامم نتم ریده ‌. یه بازی میزارم فعلا .

به رقم  اول شارژت .

۰ مرینت باهات قهره .

۱ مرینت باهات ازدواج می کنه 

۲ مرینت دوستت داره 

۳ مرینت بوست می کنه 

۴ مرینت از دستت اعصبانیه .

۵ مرینت بهترین دوستته.

۶ مرینت ازت متنفره .

۷ مرینت بدترین دوستته 

۸ تو بهترین دوست پسره مرینته

۹ اسمت مرینته .

بای میدونم مسخره بود ولی مجبورم چون نت ندارم .