شیفتینگ رویایی من ✨🌃 پارت ۴
های برید ادامه👋🏻✨
از 👅....... (اسم خودتون رو اونجا تصور کنید)
داشتیم از کشتی جولیکایینا بیرون میومدیم تا برگردیم خونه هامون
که یه ابر شرور جلو راهمون رو گرفت
ابر شرور : به به زویی ی نینی کوچولو بالاخره پیدات کردم ، ازین به بعد خدمت کار من میشی😈
و با عصاش گلوله های نورانی (به خدا دیگه نمیدونم چجوری توصیف کنم😐)شلیک کرد طرفم و من جا خالی دادم
و فرار کردم و اون هم از روی پشت بوم ها دنبالم میکرد که از رو پشت بوم پرید و جلو روم وایساد که لیدی باگ و به قول خودم کیتی نوار هم اومدن و جلوم وایسادن که ازم محافظت کنن
واییی خخددددااااااااااا باورم نمیشه که الان کت نوار و لیدی باگ رو به رومن ععععععععععععععععهههههههههههههه (وجی : ذوق مرگ شد 😐
من : به به وجی کم پیدا شدی بالاخره پارازیت دادی🙂
وجی : بله دیگه چه کنیم 🙂
من : با ادب شدی قبلا میگفتی به تو چه وو نمیدونم ازین جور چیزا😁
وجی : به تو چه 😐
من : خیل خوب دیگه حالا یه چیزی گفتم پر رو نشو😐😑)
که لیدی اومد و دستم رو گرفت و کشید و بورد یه جایی قایمم کرد ( وجی : میشه بگی یه جایی کجاست 🤔
من : تو فهمیدی به منم بگو 😐
وجی : تو این داستان رو نوشتیاااا🙄
من : دهنت رو میبندی یا بیام بدوزمش پد^^^صگ 🩴😐
وجی : تسلیم😰🏳️
من : واسه من پارازیت میده این وست😑) و گفت : همین جا بمون تا همه چیز تموم شه
و رفت
چند دقیقه که گذشت دوباره برگشتت
اما این سری گفت : زویی ....... (فامیلیش رو یادم نمیاد فک کنم لی بود😐) این معجزه آسای زنبوره و تو باید ازش در راه نیک استفاده کنی ، میتونم بهت اعتماد کنم؟
من : بله ☺️
پالن : سلام ملکه ی من ✨
من : پالن ویز ویز کن (درسته یا نه ؟ 😐)
خوب این پارت تمومید میدونم واقعا چرت بود😐
بای تا های👋🏻❤️✨