شرور
پارت1 (کلا داستان از زبان کاترین هست ولی بعضی اوقات می گم که داستان از طرف چه فرد دیگه ایه )
جلوی قفسه شروع به حرکت کردم و با صدای بلند صحبتم را شروع کردم:عهدنامه سال 1965 توسط شاه ویلیام هرگز و مینروا ملکه همیشه ها به وجود آمد .عهد نامه شامل قانون هایی بود که مانع اذیت کردن و آسیب دیدن همیشه و هرگز ها توسط همدیگر می شد . و اما پرسی ...
یک جعبه شیشه ای که پایین آن نام پرسی وامپایر با رنگ سفید نوشته شده بود را برداشتم .
_ تو یک همیشه را که به اینجا سفر کرده بود را مورد آزار و اذیت قرار دادی و به طور واضح قانون 55 را نقص کردی
عروسک را از توی جعبه بیرون آوردم و یک سوزن نازک را درست لای چرخدنده قلبش گذاشتم .به پرسی که روی تخت بسته شده بود نگاه کردم و با خودم شمردم
_1 . 2 . 3
قلبش از حرکت ایستاد .و مرده وار شده بود .
_اسلپی
بلافاصله خدمتکار و دستیارم آنجا حاضر شد .
_بیا شروع کنیم.
اسلپی وسایل کالبد شکافی را آماده کرد .و یک چاقوی نازک به من داد چاقو را با آرامش روی قفسه سینه اش گذاشتم و فشار دادم .ناگهان در باز شد و یکی از خدمتکاران نفس نفس زنان وارد شد .اگر اسلپی دستم را نمی گرفت قلب وامپایر تکه تکه می شد .با عصبانیت به خدمتکار نگاه کردم .او با ترس گفت _پادشاه کارتون دارن .
نگاه ترسناکی به او انداختم و جسد را به اسلپی سپردم . با آرامش به سمت اتاق پادشاهی به راه افتادم .