سکوت عاشقانهp8
های گایزززززززز ممنون بابت حماییتاتون پر انرژی ادامه میدم
نجات زمین P30
سلام لطفا پارت ها رو به ترتیب بخونید تا پارت های قبل رو نخوندین سراغ این پارت نیاید ممنون بریم ادامه مطلب
عشق جهنم فصل ۲ قسمت ۴
من پارت ۵ رو هم میزارم ولی برای گذاشتن پارت ۶ لطفا کامنت ها بره بالای ۳۰ . و از پارت ۶ به بعد به کامنت ها توجه میکنم و ممکنه دیگه نتونم با پارت های سواماز هماهنگ شم چون باید کامنت ها بالای ۳۰ تا باشه
عشق واقعی P8
آدرین # با مرینت تپی خیابونا چرخ میزدیم
مرینت ـ وای من واسه شب لباس ندارم
آدرین ـ خب بیا بریم بخر منم ندارم میخریم
مرینت ـ اونجا رو یع پاساژ
آدرین ـ بریم ببینیم چی داره
مرینت#
رفیم داخل یکی از مغازه های اونجا لباساش خیلی خوشکل بود که یهو بلای آسمونی نازل شد
کلویی ـ واااااااااااای عشقممممممم تو اینجا چی کار میکنی اومدی وتسه مهمونی امشب لباس بخری
مقدمه
خب خب من نویسنده جدیدم چ بریم مقدمه رمان 🤩
دختری بود که مادر و پدرش اون رو در ۷سالگی ول میکنند اون دختر باید تلاش کنه که بتونه تو زندگی موفق بشه.اون همیشه به بچه های که با پدر و مادر شون تو خیابون راه میرم نگاه میکرد اون از پدر و مادرش متنفر شده بود. اصن دست خودش نبود که بتونه جلوی گریه اش رو بگیره هروقت به بچه های که پدر مادر داشتن نگاه میکرد و ی عالمه گریه میکرد.
خب دیگه مقدمه کم شد ولی پارت اول خیلی طولانیه.
بای بای
عشق واقعی P7
سلام سلام ببخشید چند روز پارت ندادم امتحان زبان داشتم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مرینت #
این شب به خوبی گذشت اما با ترس نمیدونم باید چی کار میکردم وقتی بیدار شدم نیت نبود منم لباسام رو عوض کردم و رفتم پایین
مامان بزرگ ـ صبح بخیر دخترم چه قدر دیر بیدار شدی بقیه اوی حیاط دارن والیبال بازی میکنن تو هم بر
مرینت ـ اوکی
سخت اگرچه روشن فصل ۲ پارت ۶ یکی مانده به اخر
سلام بچه ها خوبین ؟ برای پارت اخر حمایت باید باید زیاد باشه وگرنه از سرنوشت مری خبری نیست . این پارت پارته مهمیه و حتما باید حمایت بشه راستی تو گفتمان پایان میراکلسو میگم که چیشد حرف دیگه ای ندارم برو ادامه ...