بازی عشق پارت 2
سلام بچه ها پارت دو بازی عشق تقدیم نگاهتون
سلام بچه ها پارت دو بازی عشق تقدیم نگاهتون
اینم از درخواستی یکی دیگه از عزیزان!
بفرمایید ادامه مطلب که بدجور کیوتن 😍☕
برای زحمات نویسندگان ارزش قائل شویم!
هشدار : این داستان رنگ خون میدهد
مرینت خشم گین پشت تلفن فریاد زد « اصلا تو کی هستی ؟ به چه حقی این سوالا رو میپرسی!! »
_« هیچی ، فقط میخواستم دختری که از پشت پنجره میبینمش رو بهتر بشناسم »
مرینت به یکباره درآب سردی فرو رفت ، سرش را به سمت پنجره برگشتاند و سایه ی مردی را در تاریکی که به او نگاه میکرد تماشا کرد
صدای پشت تلفن خشدار شد « بهت که گفتم ،اگه بخوای دنبال من بگردی باید سلامت باشی » تلفن قطع شد و صدای بوق آن به هوا رفت
رنگ چهره ی مرینت مثل مرده ای سفید و مرمرگون شد ، دست هایش شروع به لرزش کرد ، سرش را به سمت دفترچه برگشتاند ، اولین صفحه در دستش باز بود
سینه ی مرینت تنگ شد و برای لحظه ای فراموش کرد نفس بکشد
عکس خودش بود
~~شب شده~~
برید ادمه ی مطلب
درخواستی دارید بگین...
درخواستی فاطمه جان :)
درخواستی داشتید در خدمتم.
لایک و کامنت فراموش نشه! 💚🥲
لایک و کامنت فراموش نشه 🙃
بزنید رو ویدیو تا باز بشه
بازم دوست دارید از اینا بذارم ؟
سلام من اومدم با پارت جدید خب اگه پارت های قبل نخوندید برید بخونید و لایک کنید و کامنت بزارید بعد بیایید سراغ این پارت خب حالا میتونید برید ادامه مطلب♥️😍🥺