وبلاگ لیدی باگ

وبلاگ لیدی باگ

به دنیای میراکلس بهترین وبلاگ لیدی باگ خوش اومدین. اینجا براتون بهترین پست ها رو درباره لیدی باگ و کلی پست قشنگ دیگه آماده کردیم.

اصن تلاش فایده داره ؟؟🥺

اصن تلاش فایده داره ؟؟🥺 پارت ۲

صحبتی ندارم برید ادامه مطلب آها راستی واقعا ببخشید دیر به دیر پارت میدم این پارت رمز داره برای رمز به گفتمانم بیاید.راستی دارم میگردم که چطوری کاور بزنم منتظر کاور قشنگش باشید.البتهذباد دارم ولی هرچی آدرس کاور رو میزنم نمی یاره

اصن تلاش فایده داره ؟؟🥺

کاری  ندارم برید رمان رو بخونید👇🏻پارت اول

مرینت :

۷ سالم بود که مامان و بابام ولم کردن.شب کریسمس بود هوا سرد بود.زندگی برام یه سیاه چاله تاریک بود که مستقیم افتاده بودم توش.اصن اصن.. من برای اونا ارزش داشتم ها داشتم ؟؟ ( چرا از ما می‌پرسی ) دوست داشتم به دنیا نمی اومدم یه داداش کوچولو هم داشتم اسمش لوکا بود . ( تو مقدمه اسمش رو نگفتم .یادم رفت 😐 ) خدارو شکر اون رو ول نکردن چون اون فقط ۱ سالش بود.همش پدر و مادر هایی که با بچه هاشون تو خیابون راه میرفتن رو می‌دیدم اون شب آنقدر گریه کردم که نگو دلم برای داداشم تنگ می شده بود.

آدرین :

یه دختر رو دیدم که داره گریه می‌کنه رفتم پیشش . به من نگاه کرد. گفت تو دقیقا برعکس داداشمی. ( مرینت خدایی خدایی آدرین شبیه لوکا هستش 🙄🙄🙄 ) منم گفتم اون کجاست گفت مامان و بابام من رو ول کردن. منم دلم براش سوخت به بابام گفتم اون رو هم بیاره خونه.

 

پایان کیوتام.

بای بای ✋🏻✋🏻🌸

منتظر پارت بعدی باشید.

یادم رفت ادامه مطلب بزارم 😁😁