اصن تلاش فایده داره ؟؟🥺
اصن تلاش فایده داره ؟؟🥺 پارت ۲
صحبتی ندارم برید ادامه مطلب آها راستی واقعا ببخشید دیر به دیر پارت میدم این پارت رمز داره برای رمز به گفتمانم بیاید.راستی دارم میگردم که چطوری کاور بزنم منتظر کاور قشنگش باشید.البتهذباد دارم ولی هرچی آدرس کاور رو میزنم نمی یاره
اون پسره ( همون آدرین ) اومد پیشم و گفت : میتونی باما بیای خونه.منم از خدا خواسته قبول کردم.رفتم خونشون خیلی بزرگ بود.
مامان پسره بهم گفت ( یعنی امیلی ) : میتونی تو اتاق پسرم بخوابی.
من گفتم نه ممنون من همین جا میخوابم : خلاصه با کلی اصرار امیلی رفتم و تو اتاق پسرشون خوابیدم.صبح شد همه جا روشن شده بود اما کسی بیدار نشده بود فقط من بیدار بودم.رفتم تو حیاط یکم گریه کنم چون که خانواده ام رو از دست داده بودم من هنوز بچه بودم کسی اینو نمیفهمید.نه نمیفهمید؟؟
رفتم رو پشت بوم شون تا خواستم خودم رو پرت کنم یکی از پشت لباسم منو گرفت.نرمی دستش باعث میشد آرامش بگیرم.پشت سرم رو نگاه کردم همون آدرین بود.
گفت : داری چیکار میکنی ؟؟
گفتم : هیچی همین جوری داشتم پایین رو نگاه میکردم یکم عقب رفتم و یهو..... ( چون دوستون دارم جای حساس تموم نمیکنم 😝 )
آدرین :
به مرینت نگاه کردم رفت عقب اون از اون بالا پرت شد پایین.داد زدم کمک کمک مامان و بابام صدام رو شنیدن اومدن پایین و با صحنه آیی که مرینت افتاده بود پایین مواجه شدن سریع اومدم پایین مامانم به آمبولانس زنگ زد.
خون زیادی از سر مرینت رفته بود.
دکتر گفت : متاسفانه باید عمل شه خون زیادی از سرش رفته شاید حتما دیگه نتونه راه بره یعنی دیگه نمیتونه راه بره.اینو یادم رفت بگم این دختر از بچگی تومار مغزی داشته.اگه بهش کمک نکنین ممکنه بمیره 🥺
مامانم که ابن حرف رو شنید بدجوری گریه کرد مگه اون دخترش بود.
پایان😁
منتظر پارت بعد باشید احساس میکنم بذاره از پارت های بعد هیجانی ترش کنم 🤩🤔
بای بای ✋🏻✋🏻✋🏻🌸🌺