جوایز مسابقه
سلام اومدم جوایز رو بدم.
بچه ها چون برنده هامون مهربون بودن گفتن جوایز رو جوری بزارم که همه ببینن
و ببخشید که یکم دیر گذاشتم. اصلا حال نداشتم😔
و راجب رمان هم بگم احتمالا شب پارت بدم🤎🧸
خب جایزه ی نفر سوم:
خب بهش تبریک میگم.و اگه خوشگل نیستن ببخشید همینطور که گفتم حال ندارم🤎🧸
جایزه ی نفر اول :
خب برنده تک پارتی منحرفی میخواست و میخواستم منحرفی بنویسم که مهسا گفت نه😐😐
ولی متاسفانه باید دیگه عاشقانه بنویسم.باز هم از نفر اول بخاطر اینکه مهسا نزاشت عذرخواهی میکنم🤍🌿
ادرین و مرینت ازدواج کردن
********
م: چند روزی بود که آدرین باهام سرد شده بود. صبح ها زود میرفت و شب ها دیر میومد. با طرفدار های دخترش هم بهتر از من رفتار میکرد و خیلی باهام سرد بود. تصنیم گرفتم باهاش در این نورد حرف بزنم. رفتم شام خوردم و رو تخت دراز کشیدم و داشتم به ادرین فکر میکردم که یهو ادرین اومد خونه . سریع خودمو به خواب زدم.
آ: اومدم خونه و به اتاق رفتم دیدم مرینت خوابه لباسام رو عوض کردم و رفتم کنارش دراز کشیدم
آ: خوابی پرنسسم؟ خیلی وقته دلم واسه صدات تنگ شده. میدونم خیلی وقته باهات سرد برخورد میکنم ولی وقتی تورو اونروز با یه پسره تو پارک دیدم که دارین با هم میخندیدن قلبم شکست.
م: تازه فهمیدم موضوع چیه . اون پسره که تو پارک بودیم پسر خاله ام بود که از من کوچیک تره.سریع بلند شدم و آدرینو با چشمای گریون دیدم.
و همچیو برلش توضیح دادم.
آ: ببخشید بیبی من خیلی زود قضاوت کردن.
م: آدرین؟
آ: بله بیبی؟
م: دوست دارم
آ: من بیشتر
و آشتی کردن و به شب رویایی باهم گذروند💦
**************************************************
خب اینم از تک پارتی باز هم عذرخواهی میکنم.
اگه راحب رمان سوال دارین برید محتوا رو ببینین🤎🧸
فعلا🤎🧸