Miracle of friendship 💗
این داستان یک تک پارتی ولی اگه بخواین اضافه می کنم 👇🏻💗
مرینت: آه یه روز عالی و معرکه تو پاریس بدون شر... اون چیه !!
ای بابا بازم باید تغییر شکل بدم
📱🔔
مرینت: اَلو ؟ رینا
رینا: مرینت من با توهم سر این مرغ کاهویی دایناسوری سگی مگویی.... حالا هرچی گرم کردم این یه نتیجه ی آزمایش خطا رفتس! زود باش بیا !
مرینت: چی ؟! باشه اومدن تیکی خال پدیدار.
گربه سیاه :رینا احیانن کفشدوز بانو نیمده؟؟
کفشدوزک :من اومدم گردونه ی گوش بختی
💍
یه انگشتر ؟! خب بزار ببینم ... آهان رینا اون از درخشش نور مز ترسن ؟
-از کجا فهمیدی آره
کفشدوزک ؛ خوبه نقشه اینه .....
گربه سیاه:هی شاپرک زنبوری دایناسوری بیا ببینم لا لا لا لا لا لای لای لا لا لا لا لای
کفشدوزک : خب این از این 💍☀️
گربه سیاه :حالا چی ؟
کفشدوزک :اون سنجاق بترکون
-طوفان گربهای 🌪🧿
کفشدوزک:بای بای پروانه کوچولو کفشدوزک معجزه آسا
خوب بریم
آلیا :بیا استراحت
📱🔔
مرینت برای روز دوستی آماده ای ؟
مرینت: البته که آماده ام
آلیا: بزن بریم
موقع روز دوستی در پارک
آلیا: وای این عالیه
مرینت: ممنون با دستم ساختمش
اینا هم ماکارون دوستی
آلیا: وای این عالیه
بعد از اسکین سواری و عکس گرفتن و کارای دوستانه
آلیا و مرینت کنار دریاچه نشستن
آلیا : خیلی خوش شانسم که دوست معجزه آسایی مثل تو دارم
مرینت: منم همینطور بیا BFF باشيم
_فکر خوبیه هی بیا یه عکس بگیریم
📷🔔
مرینت:وای عالی شد
_فردا نظرم چابش می کنم دوست جونم
مرینت: 💗💗
⚡️ 💗🎤 پایان 🎤 💗 ⚡️