رد پای عشق (پارت 2)

🖤Mahi 💗 · 16:45 1402/04/08

سلام عزیزا❤برای کامنتاتون مرسی سعی میکنم اون جور که دوس دارین باشه پس از این به بعد برای حرف ها به جای پرانتز یه خط میرم پایین و خط فاصله میزنم و بیشتر ویرگول میزارم تا حرفا قروقاطی نشه 

و سعی میکنم احساسی بنویسم❤❤❤

ممنونم از کسایی لایک کردن و بهم روحیه دادن و کسایی کامنت گذاشتن و باعث شدن رمانم بهتر بشه 😘❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤دوستون دارم❤💋

توی کلاس

معلم-بچه ها باتوجه به حرفایی که آقای مدیر زد شما باید خوب درس بخونین

لایلا-خانم من این هفته دارم میرم ایتالیا نمی تونم برای امتحانا باشم؛اردو رو چیکار کنم تا 3 روز قبل اردو میام 

خانم-اشکال نداره لایلا جان ما بهت اعتماد داریم 

مرینت داشت از عصبانیت میترکید 

مرینت-ولی خانم لایلا...

خانم-مرینت، تا کی میخوای به لایلا حسودی کنی، دختر بیچاره، لایلا شرایطش باتو فرق داره 

مرینت-باشه ولی با این کارا اون حق دانش آموزای دیگه رو میخوره ، نمی دونم چرا از لایلادفاع میکینی

خانم-معزرت میخوام مرینت،باهات تند حرف زدم ولی این ربطی به مسائل شخصی نداره ، لایلا شرایطش فرق داره 

مرینت-اشکال نداره من میدونم شما دانش آموزاتنو چقدر دوس دارین و اغلب همه چیو با محبت حل میکنید

خانم-مرینت تو واقعا دختر خوبی هستی

55دقیقه بعد 

خانم-بچه ها زنگ خورد، کلاس تمومه ولی یادتون نره ها تکالفتون رو انجام بدین و برا امتحانا بخوننین 

مرینت - بای تیچر 

تیچر ازکلاس میره بیرون ودرو میبنده و میره دفتر .

مرینت میدوه به سمت آدرین

مرینت-آدرین ، آدرین جونم 

آدرین-جانم 

مرینت آدرینو از پشت بغل میکنه بعد میاد کنارش دستشو میگیره 

مرینت-بیا باهم بریم ناهار خوری  

آدرین دست مرینتو محکم میچسبه و بهش میگه

آدرین-مرینت❤❤❤❤

مرینت-جان دلم 

آدرین-خیلی دوست دارم 

مرینت محبت آمیز آدرینو نگاه میکنه و میگه

مرینت-میدونم 

آدرین-عاشقتم 

مرینت-میدونم

اونا نزدیک ناهار خوری شدن 

آدرین مرینتو میبره یه گوشه و لبشو میگیره مرینت-عاشقتم 

آدرین-عاشقتم

اونا باهم میرن به ناهار خوری 

و روی یه میز باهم میشینن و ناهار  میخورن بعد که داشتن بلند میشدن پای مرینت به میز گیر کرد و نزدیک بود بیفته و آدرین از پشت میگرتش و زنگ خونه میخوره مرینت و آدرین از هم خداحافظی میکنن و آدرین سوار ماشین میشه و مرینتم با دوچرخه میره.

گلام دوستون دارم❤امیدوارم از این رمان طنز و احساسی خوشتون بیاد