وبلاگ لیدی باگ

برای ادامه برو . یکم غم انگیزه

همیشه با هم
_ ادرین دوستت دارم.
تحمل کردنش سخته می خواستم در اغوشش بمونم.
محکم از پشت بغلش کردم .ادرین دستمو پس زد و با اعصبانیت تو چشمام خیره شد و جلو اومد منم اروم اروم عقب رفتم.
ادرین: مگه نگفتم دیگه نیا . ممکنه برای عشقم اتقاقی بیوفته.
هولم داد عقب و گفت: تو یه بی ارزه با مقایسه با کسی که دوستش دارم هیچه.
هق هقم در اومد.
ادرین . نمی بخشمت مطمعا پشیمون میشی!
وارد خونه شدم و ۲ ساعت هق زدم.
یک برگه کوچیک برداشتم روش و نوشتم : 
سلام منم مرینت مطمعا وقتی اینو می خوانی من زیر قبرم و تو پشیمون اما فایده ای نداره.
منم لیدی باگ ولی نمیدونم گربه ای که ابراز علاقه هاش بهم می گفت نیازم داره . کیه ؟ 
ولی امیدوارم منو ببخشه چون ترکش کردم. منو ببخشه که به قلبش خیانت کردم.
من تو قبرمم نمی بخشمت . همونجور که گفتم .
میدونی به عشقت بگو من رفتم ... دیگه هم بر نمی گردم.
بر نمی گردم چون بهم خیانت شده🎼🎵🎶
خیانتت رو نمی پذیرم چون بهم بد شده .🎼🎵🎶
نمی بخشم . نه تو و نه عشقت .🎼🎵🎶
نمی بخشم حتا تو قبرم.🎼🎵🎶
روحم ازت بد داره . روحت ازار داره نیاز به تو داره. ولی بازم نمی بخشم.🎼🎵🎶
از طرف کسی که بهش خیانت کردی!(*/$&،*_*)
بعد از پست کردنش گفتم تیکی خال ها پدیدار . رفتم روی برج ایفل و می خواستم بگم تیکی خاموش گه گربه رو دیدم ولی بهش محل نذاشتم وگفتم ببخشید که حقیقت تلخه . تیکی خاموشی و از برج پرت شدم پایین.
اومد نجاتم بده ولی.....
ادرین : اومدم نجاتش ولی اون مرینت بود . کسی که بهش گفتم عشقم تو نیستی ولی اون عشقم بود. مرینت همون لیدی باگه خودمه
افسوس که بهش خیانت کردم .پلک ساهی متلق
وارد خونه شدم که یه نامه دیدم بازش کردم.
سلام منم مرینت مطمعا وقتی اینو می خوانی من زیر قبرم و تو پشیمون اما فایده ای نداره.
منم لیدی باگ ولی نمیدونم گربه ای که ابراز علاقه هاش بهم می گفت نیازم داره . کیه ؟ 
ولی امیدوارم منو ببخشه چون ترکش کردم. منو ببخشه که به قلبش خیانت کردم.
من تو قبرمم نمی بخشمت . همونجور که گفتم .
میدونی به عشقت بگو من رفتم ... دیگه هم بر نمی گردم.
بر نمی گردم چون بهم خیانت شده🎼🎵🎶
خیانتت رو نمی پذیرم چون بهم بد شده .🎼🎵🎶
نمی بخشم . نه تو و نه عشقت .🎼🎵🎶
نمی بخشم حتا تو قبرم.🎼🎵🎶
روحم ازت بد داره . روحت ازار داره نیاز به تو داره. ولی بازم نمی بخشم.🎼🎵🎶
از طرف کسی که بهش خیانت کردی!(*/$&،*_*)

اشکام سراریز شد. ولی اون بر نمی گرده. تقصیر خودم بود. خودم گفتم . بوسه ممنوع عشق ممنون 
بغل ممنوع و دیوار اهنی رو بین خودم و مرینت کشیدم . ایشالا اینجوری تموم نمیشد . ایشالا پایان داستان اینجوری نبود . منم باید پیشش باشم . پلگ پنیرت رو گربه کن.
رفتم بالای برج ایفل  و گفتم پلگ خاموشی متلق.
و پرت شدم پایین . تو اون دنیا همه چی حل می شه و منم به اون میرسم بدون راه فراری!
پایانش لذت بخشه . من این پایانو دوست. دارم.