وبلاگ لیدی باگ

حرف های پر مفهوم و جالب:) 

برو ادامه ◠‿◕

قدم های متزلزلش بر روی سرامیک های خاک گرفته برداشته میشد، سینه‌اش با هر نفس بالا و پایین می‌پرید و قلبش با هر قدم از تپیدن می‌ایستاد، سینه اش سخت فشرده میشد و بغض گلویش را می‌سوزاند ؛
صدای دویدن آدرین در کارخانه ی متروکه می‌پیچید « مرینت ..» 
با هر قدم آدرین آهسته و زمزمه کنان به مرینت التماس میکرد « مرینت !! لطفا صبر کن !! لطفا به خاطر من صبر کن »
سپس با قدرت بیشتری به سمت جلو می‌دوید 

برو ادامه :)

های اوریوان 😃👋🏻 براتون چند تا آدرینت آوردم بکوب ادامه 😀

سلام بالاخره من اومدم با پارت جدید خب بالاخره امتحانات تموم شد ببخشید بابت دیر کرد خب اگه پارت های قبل نخوندید برید بخونید و لایک کنید و کامنت بزارید بعد بیایید سراغ این پارت خب حالا میتونید برید ادامه مطلب♥️😍🥺

ادامه مطلببببب

اهم اهم ادامه ؟

درود بر شما امیدوارم خوشتون بیاد

ادامه شیطونااااا🌜قیافه های زن و شوهر تو کاور هس😅 آریان چ کراشه:/

لایک و کامنت؟لطفا با اینا کاور،قالب،دکمه،بالابر و...نسازین خودم نیاز دارم.