رمان irreversible love پارت ۵
امدم با پارت۵. اگه پارت های قبلو نخوندین میتونین از طریق برچسب بخونین و لایک کنین و کامنت بزارید.
بفرمایید ادامه
نکته:خاطره ای که در اخر پارت گفته شده مربوط به گذشته است و رمان قرار نیست لوکانتی بشه.
امدم با پارت۵. اگه پارت های قبلو نخوندین میتونین از طریق برچسب بخونین و لایک کنین و کامنت بزارید.
بفرمایید ادامه
نکته:خاطره ای که در اخر پارت گفته شده مربوط به گذشته است و رمان قرار نیست لوکانتی بشه.
برین ادامه عکس کاور شخصیت هان که توی داستان توصیف میشن
چشم هایش را می پوشانند، کلام هایش را خفه می کنند، نفس هایش را میبرند، خواب هایش را کابوس میکنند، جسمش را مهار میکنند، عشق هایش را میفروشند... زنده به گورش میکنند!!
به خانه باز میگردد، به گذشته فکر میکند، او را متهم به "خودکشی" میکنند، چقدر غم انگیز است که کرده های خود را نمی بینند:)
این روایت مربوط به قلب کودکانی هست که والدین سمی دارند، والدینی که قلب فرزندان خود را کشته اند، افرادی که قربانی را به قتل محکوم و خود را قربانی خطاب میزنند... قربانی هایی که قلب فرزندان خود را کشته اند!
#نه_به_کودک_آزاری:)
#نه_به_ظلم_در_حق_نوجوانان:)
#نه_به_محدودیت_احمقانهی_دخترا❤️🩹
#نه_به_شکستن_روح_پسرا🫀
#نه_به_درد_کشیدن_نسل_امروزツ...
بپر ادامه که با یه چالش توپ امدم😯😎
«پارت شصت و هفتم»
برای حمایت ها که گل کاشتین ، عالی بود 🙄
--------------------------------------------------------
اروم به سمت پله ها میره ، قبل از اینکه وارد اتاق بشه ، دوباره با صدای بلند میگه : از این به بعد وعده های غذایی رو توی اتاقم میخورم ، تا اذیت نشید اقای اسمارت.
و بعد وارد اتاقش میه ، وسایلش رو روی صندلی میزاره و خودش رو روی تخت پرت میکنه ، نفس عمیقی میکشه و اروم با خودش میگه : باید راهی باشه تا از دستش خلاص بشم؟مثلا فرار کنم؟البته اون همه جا ادم داره سریع پیدام میکنه ، به بهانه تحصیل هم میتونم برم خارج از کشور....البته فک نمیکنم بزاره تنها برم....پس کی میتونم از دستش خلاص بشم ؟