وبلاگ لیدی باگ

MRKMSR : خوب بچه ها برید ادامه 

یوکی چان : MRKMSR یکم توضیح بده .

MRKMSR : چه توضیحی بدم .

 یوکی چان : مثلن بگو این پارت رو طولانی نوشتیم . MRKMSR: خوب امروز تولده یوکی چانه . 

یوکی چان : نگفتم که تولدمو بگو 

MRKMSR: خوب چی بگم 

یوکی چان : خوب بسه مخ بچه هارو خوردیم بچه ها برید ادامه 

ببخشید دیر شد یه بار گذاشتم پاک شد.

عکس کاور عوض شد.

این پارت یکم منحرفی .

رمز:1234

شاید این پارت رو منحرفیش کنم ..... نمیدونم احتمالا نمیکنممااااا ولی ببینیم در ادامه چی میشود .... 😂

راستی باهاتون یه حرفی داشتم ، من پنجشنبه و جمعه پارت نمیدم :) و اینکه پارت قبل خیلی خیلی حمایت داشت چون فقط من گفتم یوکی چان خوب نیست 😂 حالا من مریض شم هااا صد سال سیاه هیچی نمیگین ! 🥺😂 و راستی

نمیدونم دقت کردین یا نه ولی اسم رمان ( بلاخره ) هستش .. اما (بالاخره) درستش اینجوری هست ... خب خواستم بگم من این کار رو از قصد کردم که یکم به داستان جذابیت بدم :) وای خیلی ور زدم برو ادامه 😂 و راستی، اسم رمان کاملااااا به داستان ربط دارد 

یوکی چان : هوفففففف برو ادامه دیگه مخ بدبختا درد گرفت :/ 

merinet: حالا پارت قبل بخاطر تو معروف شده دیگه شاخ و شونه نکش :/ 😂

به شدت منحرفی زیر 14 سال نخونه

رمز:b4216

خب دوستان سلام

بفرمایید هدیه اوردم براتون دیگه

یک پارت هدیه اوردم چون دیدم لایکای پارت قبل به ۲۰ نرسید و خودم طاقت نیاوردم تصمیم گرفتم یک هدیه بزارم و ایندفعه لایک و کامنت کمتر بگم.ولی بازم ممنونم که با کامنتای خوشگلتون بهم انرژی دادید.

واسه پارت بعدی لطف کنید ۲۰ کامنت ۱۰ تا لایک بزارید تا واستون بترکونم

برو ادامه گلم...

سلااااام چطورین؟

من رویا ام و امروز اومدم با چند تا سم میراکلسی ...

متن ها و شعر های سمی....( اسید در کنار خود داشته باشید)

بریم سراغ سم هامون....

یه دختر کله هویجی بود( مرینت🥲)

که یه بابا داشت اندازه خاور پر نارگیل

یه مامانه دافی هم داشت( داف؟) که هر طور شده میخواست دخترشو از ته دبه ترشی در بياره و بندازه خونه بخت( تو این سن؟)

خواستگاراش یکی تو آفساید بود ( آدرین🤣) یکی تو کورنر( لوکا🤣🤣)

کیس اول: خانوادش مو هاشو عروسکی شونه کردن( آدرین کجای مو هاش عروسکیه؟)

کیست دوم: نمیدونم چیه دامن پلاس ( همیشه انگار تو زمین اسکی دامن پاش کرده🤣🤣)

دخترک اینارو در حرکتی اعتراضی 

تسمه ترم پاره کرد و خواست بره ولی قبلش توی باک اسبش دوغ ریخت( حالا تیکی بدبخت نمیدونه دوغ چیه🥲)

بعدشم رفت پیشه جادوگر دماغ تلمبه ایه طلسم به شلوار ( استاد فو رو میگه😐)

یه طلسم خواستگار صقد کن گرفت(😐)

و تا آخر عمر سینگل موند...

شعار: ای لایلا ای لایلا خون مرینت ما می‌چکد از چنگ تو ای لایلا ای لایلا....

کی خنگ تر از تو

که خنگ ترینی 

تو خنگ ترین آدم روی زمینی

با مرینت باش تا بفهمی

چه دلبرانه به دل میشینه

حتی گیج بازیات بخشیدنی بود

ولی جاست فرندات نا بخشیدنی بود( اینجا رو نمیدونستم چجوری بنویسم...)

همه هواس مری، جا مونده پیشت

مری به کمتر از او راضی نمیشهههههه

دیگه بقیه شعر هام زیاد جالب نبودن....

به بزرگی خودتون ببخشین...

کامنت بزارین و لایک هم کنین... به من تازه وارد روحیه بدین.... میسی

بای

صالام 

صالامم ،پست درخواستی داشتید بگید

عاح بکیلیک و حتما به مسابقه پاسخ بده 

Tale of curse : story of cursed home with magical danger inside

قانون سوم نیوتون می‌گوید : هرعملی عکس‌العملی دارد ؛

یعنی کنش برابر است با واکنش 

اما ژاکلین نمی‌دانست بهای کدام کاراش برابر با جادو

پارت «۳» 

خب بچه ها به دلایلی یکم داستان تغییر کرده ⁦ಥ‿ಥ⁩⁦