نجات زمین P23
توجه!توجه!
اگر پارت ها رو به ترتیب نخونید ماجرای داستان رو نمی فهمید لطفا به ترتیب پارت ها بخونید .
توجه!توجه!
اگر پارت ها رو به ترتیب نخونید ماجرای داستان رو نمی فهمید لطفا به ترتیب پارت ها بخونید .
شعره شعر
های گایززززززز ممنون برای حماییتون و قولی که دادم
البته بعضی ها اسمشونو به انگلیسی نوشته بودن ولی من به فارسی نوشتم
ثمین.پانیا جون.کوثر.فاطمه احمد. روژان.سوها.روشنک.امیر جان. MaMd
خب خب میدونم جون به لب شدید پارت ۷بزن ادامه مطلب
آدرین #
ساعت نزدیکای 9بود من تا صبح نخوابیده بودم
مامان امیلی ـ آدرین، آراد بیدارشید پسرا بیاید واسه صبحانه
خیلی خوشحال بودم قرار بود مرینت رو دوباره ببینم یه شلوارک لی و تیشرت نارنجی با کفش اسپرت سفید پوشیدم و با آراد رفتیم توی حیاط واسه صبحانه اما نه خبری از مرینت بود نه مارتا
از زبان مرینت:"من دیشب فهمیدم مادر و پدری که الان دارم ، پدر و مادر واقعی من نیستند. الان ساعت ۵ صبح هست من اونا رو رها می کنم.