رمان شروعی جدید در زندگی

🍉 watermelon 🍉 🍉 watermelon 🍉 🍉 watermelon 🍉 · 1402/03/26 12:04 · خواندن 1 دقیقه

سلام سلام چطورین پارت ۶ 

رفتم تو بغلش خیلی حس خوبی داشتم و دوست داشتم هنوز تو بغلش باشم خیلی خیلی خوب بود دوست داشتم که اون فقط فقط همسر من باشه 

 

«از زبون ادرین» 

 

اومد تو بغلم حس عجیبی داشتم که میدونستم اون حس عشقه و دلم میخواست که اون مال خودم بشه (لطفا منحرفی نشدید) 

بهش گفتم:  ممرینت خییلی دوســــــــــتـــــــت دارمـــــ❤

 

مرینت هم از دهنش در رفت و گفت منم عاشقتم...  ببب..ببخشید منم دوستت دارم

 

بعد خوابید تو بغلم خیلی ناز بود شیطون گفت....... 

 

پارت بعد رو همین الان میدم