وبلاگ لیدی باگ

وبلاگ لیدی باگ

به دنیای میراکلس بهترین وبلاگ لیدی باگ خوش اومدین. اینجا براتون بهترین پست ها رو درباره لیدی باگ و کلی پست قشنگ دیگه آماده کردیم.

Tale of curse: افسانه ی نفرین|پارت پنجم

سیلاس پسر هفتم  جادوگر به دختر کوچک خود ، شاهزاده ی آینده گفت « در تاریکی همه چیز بسیار ترسناک است ، در تاریکی موجودات بسیاری وجود دارد ، در تاریکی تو آنها را نمیبینی و نکته ی خوب این است که آنها هم تورا نمی‌بینند »

:دیالوگ مورد علاقه ی ژاکلین زمانی که در انبوهی از تاریکی میان خون آشام های خطرناک قرار گرفت 

Tale of curse: افسانه ی نفرین ، پارت خون آشامی پارت ۴

ژاکلین میان زندگی و مرگ مانده بود 

نمی‌دانست چیزی که میدید حقیقت داشت یا خیر 

اما حدس میزد گوشت و خون شیرینی برای یک خون آشام داشته باشد 

•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°

Tale of curse: افسانه ی نفرین . پارت سوم

ژاکلین بعد از آنروز همیشه سعی میکرد به فانتزی های درونش توجه کند 

اگر او این تخیل را نداشت !! اگر انیمیشن ها و داستان های افسانه ای و تخیلی نخوانده بود !! اگر به اسب رویاهایش اجازه ی تاختن نمی‌داد ، چگونه می‌توانست با موجودات جادویی مبارزه کند ؟ 

Tale of curse: افسانه ی نفرین .پارت دوم

گاهی تنها کاری که باید بکنیم این است که اجازه بدیم زندگی خودش جریان پیدا کنید ؛ 
بدون اینکه تصمیم بگیریم توش دخالت کنیم <
شاید سوپرایز زندگی آنقدر ها هم زشت نبود 
▹ · ––––––––––––––·𖥸·–––––––––––––– · ◃
 

Tale of curse : افسانه ی نفرین

گاهی گرگ ها شنلِ شنل قرمزی را می‌پوشند ؛
لطفاً از خواندن ادامه ی این نوشته دست بردار 
همیشه همه چیز همانطور که باید باشد نیست 
گاهی کاری که نباید بکنی دقیقا همین کاری است که داری می‌کنی ؛ و خواندن این داستان خطرناک دقیقا کاریست که نباید بکنی 
▹ · –––––––·𖥸·––––––– · ◃