
Fake love

P40
Ji chang wook🐈⬛:
#Fake_love40
مرینت
درو باز کردم و با یه دختری که تا حالا ندیده بودمش روبه رو شدم
قدش تقریبا بلند بود و موهای مشکی داشتد و یه پیرهن زرد کوتاه پوشیده بود
من : بفرمایید
_ مرینت دوپن ؟
من : بله منم
دستشو سمتم دراز کرد و گفت : منم لایلام
باهاش دست دادم و گفتم : چطور میتونم کمکتون کنم ؟
امد داخل و رفت سمت کاناپه و نشست
من به این گفتم بیا تو ؟
درو بستم و رفتم پیشش نشستم
من : چی میخوای ؟
لایلا : دشمن دشمن من دوست منه
من : دشمن مشترک ما کیه ؟
لایلا : ادرین
من : تو چرا باهاش دشمنی ؟
لایلا : چون دوست پسر خواهر اهمقمه
من : خواهر تو کیه ؟
لایلا : رانیا
من : چی ! اونا باهم دوست شدن ؟! ولی تو چرا ناراحتی
لایلا : من به هر قیمتی شده میخوام رانیا رو بدبخت ببینم متمعنم اگه از طرف من ادرین رو بدزدیم و یه بلایی سرش بیاریم از رانیا دور میشه که بلایی سرش نیاد و اون بازم مثل همیشه تنها میشه
من : خوب منم میتونم یه استفاده هایی بکنم
لایلا : بهم کمک میکنی ؟
من : قبوله
باهم دست دادیم
من : به یه بهونه ای باید به ادرین نزدیک بشم که بدونم کجاس و چکار میکنه که بتونم بدزدمش ..... ۰طوره اریکو ببرم پیشش
لایلا : پسرتونه درسته ؟
من : اهوم
لایلا : خوبه بچشو ببر ببینه شاید این اخرید دیدارشون باشه
بلند شد و گفت : من دیگه باید برم توهم هر کاری کردی بهم خبر بده
من : باشه
رفتم اتاق اریک لباس هاشو تنش کردم
حدس میزنم ادرین توی خونه کوهستانیش باشه بخاطر همین رفتم اوکجا
در زدم
ادرین امد درو باز کرد
پس حدسم درست بود
ادرین : چی میخوای ؟
من : اریکو اوردم ببینی
با لبخند که اریک نگاه کرد و گفت : خوش امد اریک !
دستشو سمتم گرفت و اریکو بغل کرد
من : اگه امشب خونه ای پیش تو بمونه
ادرین : ساعت ۱۰ شب باید برم یه جایی
من : خوبه پس همون موقع بیارش پیشم