وبلاگ لیدی باگ

P30

Ji chang wook🐈‍⬛:
#Fake_love30
_____________
مرینت 
وسایلم رو از توی اتاق کار جمع کردم 
این پایانش نیست من کلی سختی کشیدم که به اینجا رسیدم نمیتونم همینطوری ول کنم برم 
در باز شد و ادرین امد تو 
ادرین : تو هنوز نرفتی !
من : الان کارام تموم شد  
ادرین  : خبرنگارا امد اینجا بهشون بگو نمیتونی اینجا رو اداره کنی تو خوب بلدی فیلم بازی کنی !
من : خودم یه کاریش میکنم 
ادرین : حکومت توهم دیگه به پایان رسیده اگر بخای کار اضافی انجام بدی بد میبینی 
کیفمو برداشتم و از اتاق رفتم بیرون 
وارد اسانسور شدم و رفتم طبقه اول و از ساختمون خارج شدم 
ادرین انقدر احمقه که اگه الانم بهش نزدیک بشم رام من میشه اما الان وقتش نیست باید به مرور زمان این کارو انجام بدم 
خبنگار ها جلوم امدن 
قبل از اینکه بزارم حرفی بزنن گفتم : بعد از مرگ ادرین هیچی سر جاش نیست منم نمیتونم بدون اون اینجا رو اداره کنم و نمیخوام پسرم هم اینجا سختی بکشه 
_ پس چه بلایی سر این شرکت میاد ؟ 
_کی اینجا رو اداره میکنه ؟
_ وارث خانواده اگرست کیه ؟
لبخند مرموزی زدم و به ادرین که از پشت شیشه بهم نگاه میکرد نگاه کردم 
الان وقت خوبه برای افشای راز 
من : خب..... یه چیزی هست که شما ازش خبر ندارید خانواده اگرست بجز ادرین یه پسر دیگه هم دارن 
کلی سوال پرسیدن و همهمه ایجاد شد 
_ اون کیه ؟
_ چرا اونو مخفی کردن ؟ 
.........
دستمو به الامت سکوت بالا اوردم و ساکت شدن 
من : اون پسر املی اگرست یعنی مادر ادرینه اونو به خواهرش داده و هیچ کس خبر نداره که اون پسر املیه فکنم الان که دیگه کسی رو ندارن به همه بگه یه پسر مخفی داره و اونو وارث اعلام کنه 
بازم کلی سوال پرسیدن ولز جوابی ندادم و رفتم بیرون 
لبخند رضایت زدم 
بازم از هیچی بهتره

ادرین 
از پشت شیشه داشتم بهش نگاه میکردم اونم بهم نگاه کرد و لبخند مرموزی زد 
چرا انقدر طول کشید نکنه چیزای دیگه ای هم گفته !
ولی چی میتونه بگه 
بیخیالش شدم 
از اونجایی که الان مثلا مردم نمیتونم اینجا کاری انجام بدم 
از در پشتی ساختمون خارج شدم و رفتم سمت خونه 
تلوزیونی که سفارش دادم رسیده بود و نصبش کرده بودن 
رویه کاناپه لم دادم و روشنش کردم 
تصویرش عالیه !
کانال رو عوض کردم رسید به کانال خبر 
داشت مرینتو نشون میداد 
به لطف من معروفم شد 
_بعد از مرگ ادرین هیچی سر جاش نیست منم نمیتونم بدون اون اینجا رو اداره کنم و نمیخوام پسرم هم اینجا سختی بکشه
پوز خندی زدم 
خیلی خوب نقش بازی میکنه
_خب..... یه چیزی هست که شما ازش خبر ندارید خانواده اگرست بجز ادرین یه پسر دیگه هم دارن 
چشمام چهار تا شد این چی داره میگه 
_اون پسر املی اگرست یعنی مادر ادرینه اونو به خواهرش داده و هیچ کس خبر نداره که اون پسر املیه فکنم الان که دیگه کسی رو ندارن به همه بگه یه پسر مخفی داره و اونو وارث اعلام کنه
فلیکس ! 
از روی مبل بلند شدم 
این دیگه از کجا امد ! خدا بگم چکارتون کنه !
کنترل رو پرت کردم سمت تلوزیون و صفحش ترک برداشت