
نخ سرنوشت P3

سلام :]
یه خط بخونی عاشقش میشی !
پارت سوم |
پس از شام به طبقه ی دوم منزلمان رفتم تاببینم که آقای پرسن《 persson》 مراجعت کرده
است یا خیر .
معمولا شبها به پرسن ، فرانسه درس میدهم .
او بامزه ترین مرد صورت اسبی است که میتوانم تصور کنم .
خیلی بلند ولاغراندام است
موهای اوکاملا بوروطلایی است زیرا اهل سوئد میباشد .
فقط خدا میداندکه سوئد کجاست .
شاید یک جایی نزدیک قطب ؛ فکرمیکنم پرسن یکمرتبه سوئد را روی نقشه به من نشان داد ؛ ولی فراموش کرده ام کجاست .
پدر پرسن درشهر استکهلم به معاملت مصنوعات ابریشم مشغول است وکار وشغل او به ترتیبی با شرکت ما بستگی دارد به همین دلیل پرسن به مدت یک سال به مارسی آمد تامعاون کارهای پدرم باشد
و ورزیده شود .
همه میگویند معاملات ابریشم راباید درمارسی آموخت .
به این ترتیب روزی پرسن به منزل ماآمد .
در اولین روز ما یک کلمه از گفته های اورا نفهمیدیم .
خودش اظهار میکرد فرانسه صحبت میکند ولی صحبت اوبه همه چیز شباهت داشت جز فرانسه . مادرم
اتاقی درطبقه ی بالا برای او ترتیب داد وگفت بهتر است در این روزهای غیر عادی پرسن با ما زندگی نماید .
وقتی که به طبقه ی دوم رسیدم متوجه شدم که پرسن مراجعت کرده .
راستی او مرد قابل
احترامی است .
با هم در اتاق پذیرایی طبقه ی دوم نشستیم
او معمولا قسمتی از روزنامه روزانه را میخواند ومن تلفظ اورا تصحیح میکنم .
من یک مرتبه دیگر اعلامیه ی حقوق بشر را که پدرم به منزل آورده بود برداشتم .
من و او هر یک جداگانه آن را قرائت کردیم .
زیرا میخواستیم این اعلامیه لوح محفوظ ما باشه .
صورت کشیده ودراز پرسن وقار ومتانت خاصی به خود گرفت وگفت که نسبت به من اهمیت زیادی قایل است زیرا من به ملتی تعلق دارم که این افکار بزرگ وبرجسته را به دنیا تقدیم داشته
"آزادی -مساوات-حکومت
مردم "
سپس درحالی که کنارمن نشسته بود به صحبت خود ادامه داد :
-خونهای زیادی برای استقرار این قوانین ریخته شده .چه بیگناهانی در این راه کشته شدهاند
مادموازل این خونها بی جهت وبه راه بد ریخته نشده .
البته پرسن یک مرد خارجی است وهمیشه مادرم را "مادام کلری"ومرا "مادموازل اوژنی"خطاب میکند .
درصورتی که این القاب ممنوع شده وما "همشهری کلری "هستیم
پایان پارت سوم |
بزن روی مراجعت تا معنیشو بدونی :>
حمایت پلیییز ✨🌝