وبلاگ لیدی باگ

 P20

#fake_love20
__
مرینت 
خدمتکار ها درو باز کردن و وارد خونه شدیم 
رفتم داخل اتاق اریک یه سرهمی سفید تنش کردم و خوابوندمش به پرستارش سپردم هواسش به اریک  باشه
وارد اتاق خودم که نزدیک اتاق اریک بود شدم 
واسایلم رو گذاشتم و لباس هامو عوض کردم 
یه شلوار بلند و کت کوتاه سفید پوشیدم و یه شومیز مشکی زیرش پوشیدم 
موهامو بستم عینک و کیفمو برداشتم و رفتم پایین سوار ماشین شدم و رفتم شرکت 
برگه هایی که نشون میده بعد مرگ ادرین همه جیزش به اریک میرسه رو با دقت اماده کردم 
اگر نقشم عملی نشه مجبور میشم ادرین رو بکشم 
ادرین خبر نداره که همه ادمای دروش واسه من کار میکنن و همه منتظرن بهشون دستور بدم و نابودش کنن
اینجا دیگه اخر خطه همه چیز مال من و اریک میشه تو و مامان و بابات هم میتونید تو خیابون زندگی کنید 
منشی امد داخل و گفت : با من کاری داشتید خانوم ؟
من : همه کارا رو انجام دادی ؟ 
منشی : بله خانوم 
چنتا برگه روی میزم گذاشت و ادامه داد : اینا هم برگه هایی هستن که برای تسویه با شرکت مالی باید امضا میشدن و نشدن اگر همینطور پیش بریم فردا اخرین اخطار از شرکت مالی رو واسشون میفرستن اگر اون هم امضا نشه اقای اگرست شرکت رو از دست میده حساب های بانکیش بسه میشه و برای جبران خسارت بقیه اموالشون که به اسم شرکته رو هم ازشون میگیرن 
من : خوبه مراقب باش فردا اون اخطاریه به دستش نرسه 
برگه هایی که اماده کردم رو بهش دادم و گفتم : اینا رو هم بده امضا کنه 
منشی : چشم خانوم 
من : اهان راستی پاسپورت اریک رو اماده کردی ؟
منشی : بله خانوم 
من : خوبه واسه امشب بلیت هواپیما بگیر و اریک رو ببرید خارج کشور 
منشی : چشم خانوم 
من : میتونی بری 
:شاید ادرین بخاد اریک رو ازم بگیره پوزخندی زدم  و ادامه دادم : ولی ضربه اصلی رو اونجا میخوره !  
به هر حال اریک نباید اونجا باشه 
صفحه گوشیم روشن شد و زنگ خورد 
به صفحه نگاه کردم مامان زنگ میزد برش داشتم و جواد دادم 
من : بله مامان 
مامان : خونه ای مرینت ؟ میخوام بیام نومو ببینم 
من : بیرونم تو برو ببینش 
مامان : روز اولیه که مرخص شدی کجا رفتی ؟!
من : کار مهمی دارم 
مامان : باشه زود بیا 
من : خیلی خب خداحافظ 
گوشی رو قطع کردم