Fake love

R.m R.m R.m · 1401/12/01 21:45 · خواندن 1 دقیقه

P16

#fake_love16
مرینت 
من : درکت میکنم !
بچه نا خواسته بودن سخته !
فلیکس : تو تجربه کردی ؟
از کجا میدونی بچه ناخواسته بودم ؟
من : نه نبودم خب اگر مادرت تورو میخواست که نمیگفت بچه خواهرشی
فلیکس : اره راست میگی 
من : تو ادم خوش قلبی هستی مادرت لیاقت تو رو نداشته 
فلیکس : اینطور فکر میکنی ؟
من : اهوم
فلیکس: تنها کسی هستی که اینطوری فکر میکنه همه منو یه ادم بد میبینن
من : هر وقت دوست داشتی میتوتیم درد و دل کنیم
فلیکس خندید و گفت : جدی جدی انگار دارم ادم خوبه میشم 
یه سایه بزرگ بهمون نزدیک شد سرمو بلند کردم 
ادرین با اخم روی سرمون وایساده بود 
فلیکس: چته !
ادرین : بلند شو مرینت !
بی خیال بلند شدم دستمو گرفت و منو کشید 
من :عه ولم کن !
ادرین : تو شوهر داری ولسه چی پیش این نشستی !
من پوزخند زدم و گفتم : شوهر ! تو جدی جدی باور کردی ! یادت رفته که من هیچ علاقه ای به تو ندارم ؟
ادرین : چرا با من ازدواج کردی ؟
من : چون مجبور بودم !
دستمو از تو دستش در اوردم و گفتم : ولی مجبود نیستم دوست داشته باشم 
بدون اینکه منتظر جواب باشم رفتم تو 
خیلی درد داشتم خودمو به دیوار تکیه دادم چشمم به زیر پام افتاد که خونی بود
ادرین : مرینت !
بدو بدو امد سمتم 
جلوی جشمام سیاهی رفت و افتادم تو بغل ادرین
وقتی چشمامو باز کردم تو بیمارستان بودم و ادرین توی اتاق بود 
من : چی شده ؟
مشکلی واسه بچه پیش امده ؟
ادرین : نه فقط قراره زود تر به دنیا بیاد 
من : مثلا چقدر زود تر ؟
ادرین : یک هفته دیگه