
Fake love

^_^
🐈⬛ R.M🐈⬛
#fake_love10
مرینت
وارد اتاق شدم و پشت میز نشستم
ادرین : مرینت خانوم لطفا زود تر بیاید سر جلسه و مارو منتظر نزارید
من : داشتم طرح هارو اماده میکردم
ادرین : اقا لوکا مشتری جدید هستن
من : میتونم لوکا صداتون کنم ؟
لوکا : البته
بلند شدم کنارش نشستم و با تبلت طرح ها رو نشونش دادم
من : اینا رو ببین لوکا یکیشو انتخاب کن
لوکا : دومی خوبه
من : میتونم اینجا رو یکم تغییر بدیم
لوکا : اره عالیه
ادرین: من تبلیغ روی دیوار ها رو پیشنهاد میدم اونطوری بازدید بیشتری دارید
من : نه روی دیوار اصلا خوب نیست تو فضای مجازی بهتره
یه طرح روی صفحه نمایش فرستاد و گفت : این عالیه
من طرح خودمو فرستادم و گفتم : این بهتره
لوکا خندید و گفت : همش درحال دعوایید مشکلی دارید
من و ادرین هم زمان : نه
ادرین : اصلا مال تو خوبه
من : درسته
ادرین : فقط برای این بود که بهت بر نخوره وگرنه مال من خیلی بهتره
لوکا : یه ترکیب از این دوتا میخوام
من : من این کارو انجام میدم
لوکا : باشه با ادرین هم هماهنگ کن به نتیجه که رسیدید برای من بفرستید
من : باشه تا چند ساعت دیگه امادس
ادرین : جلسه تمومه
رفتم توی اتاقم و یه ترکیب انجام دادم که بیشتر از طرح خودم استفاده کردم
چند ساعت طول کشید
خوبه امادس ببرم به ادرین نشون بدم و یکم اذیتش کنم
رفتم سمت اتاقش بدون اینکه در بزنم درو باز کردم و رفتم تو
با صحنه ای که دیدم سری درو بستم و امدم بیرون
دستیارش لباس تنش نبود و توی وضعیت نا جوری بودن
من : من بعدا میام !
رفتم توی اتاقم
من الان شاهد چی بودم ؟ رابطه پنهانی رئیس و دستیار ! از چی میتونم چی به دست بیارم ؟
ادرین
تالیا پرونده ها رو روی میزم گذاشت خاست بره دستشو گرفتم و گفتم : وایسا نرو
نشوندمش روی مبل و نزدیک بهش نشستم
تالیا : اینجا نه ممکنه یکی ببینه ! من میترسم !
ادرین : هیچی نمیشه نترس
صورتمو بهش نزدیک کردم و دستمو بروم سمت دکمه های لباسش
تالیا : ما که تو خونه همو میبینیم
من : نترس
دکمه های لباسشو باز کردم
بیشتر به خودم نزدیکش کردم صورتمو به گردنش نزدیگ کردم
یهو در باز شد
وای مرینت !
سری درو بست و گفت : من بعدا میام !
تالیا لباسشو برشت پوشید و گفت : منکه گفتم مشکلی پیش میاد
ادرین : مشکلی نیست من درستش میکنم
تالیا : امشب میبینمت
رفتم اتاق مرینت
در زدم
مرینت : بیا تو
درو باز کردم و رفتم تو
من : کاری داشتی که امدی ؟
یه برگه بهم داد و گفت : اینو اواردم
نگاش کردم ترکیب طرح ها بود
من : این عالیه خیلی کارت خوبه
ولی چرا بیشتر مال توعه ؟ اصلا مشکلی نداره خیلی خوشگله
مرینت : میگم اگه بابات اینو بدونه خیلی اصبانی میشه نه ؟
من : اره
مرینت : اگه اصبانیم کنی کارایی که میگم رو نکنی بهش میگم
عالی شد نوکر اینم شدیم