Fake love

R.m R.m R.m · 1401/11/12 14:45 · خواندن 1 دقیقه

^_^

#fake_love9
ادرین 
با صدای داد بابا از خواب بیدار شدم 
تو جام تکون خوردم چشمامو باز کردم دیدیم اصبانه رو سرم وایساده 
من : چی شده ؟
گوشیشو پرت کرد روم و داد زد : این چیه !
من : چی چیه 
برش داشتم 
یه عکس ناجور از من بود با یه دختر ...
من : این کیه 
بابا داد زد : الان مهمه اون کیه ! تو ابروی منو بردی !
من : ممم من اصلا یادم نمیاد اینجا کجاس 
به دختره دقت کردم 
مرینته !
میکشمت !
بابا از اتاق رفتم بیرون و مامان امد تو 
مامان : این چه آبروریزیه که راه انداختی !
من : من کاری نکردم !
رفتم تو اتاق پرو لباسمو عوض کردم 
مامان : کجا میری !
من : شرکت 
مامان : مراقب باش دیگه گند به اب ندی 
من : من کاری نکردم مامان ! 
رفتم پایین سوار ماشین شدم و رفتم شرکت جلوی در پارک کردم و رفتم تو 
رفتم سمت اتاق مرینت و درو باز کردم 
پشت میز نشسته بود بلند شد و گفت : چی شده شریک 
من : اونایی که گذاشتی رو سری بردار !
مرینت : اگه برندارم چی میشه ؟
من : میکشمت مرینت 
گوشیشو برداشت یه عکس بد تر که داشتیم همو میبوسیدیم نشونم داد 
صدامو اواردم پایین و گفتم : میگم ..‌ تو که نمیخوای اونو بزاری ؟ میزاری ؟
سری گوشی رو ازش گرفتم و پاکش کردم ولی اون ریلکس بهم نگاه میکرد 
من : دیگه نمیتونی بزاری 
مرینت : قبلا گذاشتم 
من : خدا لعنتت کنه ! 
مرینت : همچنین
من : نیم ساعت دیگه جلسه داریم وای به حالت اگه مثل دفعه قبلی مشتری ها رو بپرونی
مرینت : باشه شریک 
حرف زدنش و رفتارش رو اعصابمه نمیدونم چطور باید تحملش کنم