این داستان: دورهمی خانوادگی

سایه ماه سایه ماه سایه ماه · 1401/10/28 14:23 · خواندن 2 دقیقه

 یکم طنز از  داستان (قولی که زیر پا گذاشته شد.) درست همون طوری که برای عشق شکسته میزاشتم. لذت ببرید. کاور رو پایین تر گذاشتم

(الناز خوب بلده مردم رو از درخت بیاره پایین)

 

#داستان اول

دیمین: تو دیگه کی هستی؟

لوسی*درحالی که تازه از رختخواب بلند شده* لوسی کاستیفر.

الکسی: لوسی که این شکلی نبود.

لوسی*رو به خواهرش میکنه*: تو چطوری وقتی بیدار میشی موهات مرتبه؟

الناز: رازش اینکه کل شب بی خوابی بکشی.

آدرینا: کمک!

*بچه ها پیش آدرینا میرن*

دیمین: چی شده؟

آدرینا*گریه میکنه*: دیمین پدرت...

*دیمین میدود و وقتی بقیه به او میرسند میخکوب میشوند*

کارین*با طی*: صبر کن پیرمرد خرفت!

کارلا: کارین جان!آلیا!

استفان: پسرم منو از دست خواهرات و سگت نجات بده!

دیمین*با خنده* نمیخوام!

استفان: آدریانا ببین پسرت چه قدر باهام بد شده.*به طرز چشم گیری گریه میکنه*

الناز: اوه بیخیال چاق خیکی. این سگه که گاز نمیگیره.

*استفان آتش میگیرد و الناز با خنده فرار میکنه*

الناز: *درحالی که قهقهه میزند*اگه تونستی منو بگیر!

لوسی: این رهبر بشه قبیله تو 12 ساعت نابود میشه.

*استفان الناز را تعقیب میکند و کارین و آلیا استفان را تعقیب میکنند*

#داستان دوم

سوفیا: میگه مرینت تو اصلا موهات رو باز میکنی؟

مرینت: هروقت دوقلو های کاستیفر باز کردن منم باز میکنم.

سوفیا: ببخشید خانوما.

الناز: جانم؟

لوسی: چی شده؟

سوفیا: میدونم بی ادبیه ولی میشه مو هاتون رو از تو کش در بیارید؟

لوسی: ام خب...راستش...تو دیگه کی هستی؟!

الناز*موهاش دورش ریخته*: النازم که موهاش رو باز کرده.

دیمین: یعنی شناختشون از هم دیگه از پهنا تو حلقم.

آدرین: تو لازم نیست چیزی تو حلق خودت کنی. ممکنه خفه شی.

دیمین: مرسی به فکرمی آدرین.

نینو: ما به فکرت نیستیم ما فقط موندیم اگه مردی چجوری به خواهرات بگیم که مردی.

*کارین و کارلا در پس زمینه جارو و ماهیتابه در دست دارند*

خب امیدوارم لذت برده باشید. کامنت و لایک فراموش نشود.