Love ❤ پارت 6

Ailin Ailin Ailin · 1401/10/01 10:30 · خواندن 3 دقیقه

سلام . ببخشید این پارت رو باید دیروز میدادم ولی چون دیگه رفتم خونه مامان بزرگم وقت نکردن. 🍉

بفرمایید ادامه مطلب 🌈

فلش بک به موقعیت مرینت :

کارام تو شرکت تمو شد و حالا باید با پسر عموم لوکا میرفتم ناهار . راه میوفتم و به سمت رستورانی که گفته بود حرکت میکنم .

وارد رستوران میشم و دنبال لوکا میگردم تا اینکه پیداش میکنم . میرم سمت میزش و میگم .

مرینت : خیلی وقته ندیدمت پسر عمو .

آخه میدونین لوکا برای ادامه تحصیل رفت آمریکا و تازه دیروز رسیده پاریس .

لوکا به سمتم برمیگرده و میگه : اهههههه مرینت دلم برات یه زره شده بود .

بعد بغلم میکنه جوری که انگار قصد کشتن من و داشت .

مرینت : ولم کن بابااااااا !!!!!! خفه شدم !!!!!

لوکا : آخ ببخشید . خوب بیای بشین .

میرم میشینم رو صندلی جلویی.  یه زره بهش نگاه میکنم . خیلی خوشتیپ شده بود . انگار آمریکا خیلی بهش ساخته بود . ولی هنوز لباساش همون لباسای اسپرت بود ‌ . فکر کنم من آرزو به دل میمونم اینو یه روز با کت و شلوار ببینم .

لوکا : خوب تعریف کن ببینم . من نبودم چی کارا کردی ؟.

مرینت : تو نبودی خیلی اتفاقات افتاده که اگه بخوام باست توضیح بدم فکر کنم تا فردا طول بکشه .

لوکا : باشه . پس حتما باید بعدا باسم تعریف کنیا !!!

مرینت : باشه . خوب آمریکا چطور بود ؟

لوکا : بد نبود . هم بهم خوش گذشت هم نه .

مرینت : چرا ؟

لوکا : چون اونجا تنها بودم و حوصله ی دس خوندنم راستش رو بخوای نداشتم .

مرینت : فکر کنم اشتباهی در خلقت تو بوده . خدا میخواسته تو رو کوالا بکنه بعد یهو شدی لوکا . ( خدایی کوالا و لوکا خیلی بهم میان 😂)

لوکا : اصلا عوض نشدی .

مرینت : شدم . خیلی هم شدم .

لوکا : از چه جهت ؟

مرینت : ....

لوکا : احیانا که از لحاظ رابطه با کسی نبوده ؟!

سری تکون میدم و میگم : بوده . یه رابطه ی خیلی بلندم بوده .

لوکا : حالا طرف کی هست ؟ یعنی ببخشید کی بود ؟

مرینت : می‌شناسیش . خیلی خوب هم می‌شناسیش .

لوکا : نگو که !!!

مرینت : اوهوم

لوکا : آدرین !!!!!!!!!

مرینت : آره . آدرین . همونی که بهم خیانت کرد و گفت عاشق یکی دیگه اس . اونم چی یه دختر عقیده ای به اسم ...

لوکا : کاگامی .

مرینت : تو از کجا میدونی ؟

لوکا : قبلا از کاگامی خوشم میومد . با هم دیگه تو یه مدرسه بودیم.  ولی اون من و قبول نکرد .

باورم نمیشد که لوکا و کاگامی قبلا باهم بودن .

مرینت : ببخشید تو هم اذیت شدی .

لوکا : نه بابا . ولش کن . ولی میخوام یه چیزی بهت بگم .

مرینت : بگو .

لوکا : بهت قول میدم همیشه و تا وقتی که زنده ام ازت محافظت کنم و پشتت باشم . اینو بهت قول میدم .

با حرفی که زد ودلم آروم گرفت . و فهمیدم که هنوز افرادی هستن که به من عشق بورزن و من رو دوست داشته باشن .

 

...

خوب این باسه پارت ۱ . ادامه اش باسه پارت ۲ و ۳ .🔮

امروز اون ۲ تا پارت رو هم میدم. ✨

امیدوارم خوشتون اومده باشه .💙