P5 من + تو = ما
احتمالا فردا نتونم پارت بدم بجاش الان میدم
راستی واسه شب یلدا کلی فن ارت اپلود کردم
ادرین
رفتم توی حیاط مرینت و فلیکس جلوی در بودن
کاگامی از بغل دستم رد شد
من : کجا ؟
کاگامی : میرم پیش دوستام
من : باش برو
مرینت : سلام
کاگامی با غرور نگاش کرد و گفت : سلام !
و از در رفت بیرون
مرین اروم زمزمه کرد : این کاگامی یه روز باهام خوبه یه روز بد !
من : چرا امدی !؟
یه جعبه بهم داد و گفت : مامان و بابام گفتن اینو بهت بدم
من : من تورو میدزدم و تهدیدتون میکنم بعد مامان بابات تورو میفرستن اینجا واسم کادو بیاری ! شما ها عقل دارید !؟
مرینت : متمعن باش توی این جعبه کادو واسه تو نیست حتما چیز مهمیه که منو فرستادن !
من : خیلی خب برو دیگه !
مرینت : بی تربیت !
مرینت از اونجا رفت
روی نیمکت توی حیاط نشستم و بازش کردم
یه نامه توش بود بازش کردم و خوندمش
توش نوشته بود ........
اگر میخوای بدونی این چیه بهم زنگ بزن
دوباره توی جمعه رو نگاه کردم و پارچه رو کنار زدم یه اصلحه زیرش بود
گوشیمو در اواردم و به مامانم یا بهتر بگم مادر واقعی مرینت زنگ زدم
مامان : الو
من : ادرینم
مامان : اه پسرم تو هنوز شماره منو نگه داشتی !
من : اینکه فرستادید چیه ؟
مامان : اهان اون اصلحه باباته
من : دست تو چکار میکنه ؟
مامان : ما تو شرکت بابات کار میکردیم اینا رو برداشتیم که به تو بگیم بابات چه ادمیه
این همون اصلحه تو اون فیلمه که بابات باهاش ادم کشته !