Green eyes, the color of the devil 2
بفرمایید ادامه مطلب
موهاشو پشت گوشش قرار داد و با شک نگاهی به کافه ای که رو به روش قرار داد انداخت،
چون چند دقیقه پیش دویده بود کمی نفس نفس میزد، اوایل پاییز بود و این زمان معمولا باد می یومد، پاهاش کمی از سرما لرزید، از خیابون جلوش رد شد و وارد کافه شد، چشماشو اطراف کافه گردوند تا مردی که عکسشو فقط داخل پروفایلش دیده بود پیدا کنه، چشماش روی مرد قد بلندی که چشمای سبز و موهای بلوندی که نامرتب اطراف صوراش ریخته بود، و خط فک تیز و مردونه ای داشت قفل شد، سرشونه های تخت و بلندی داشت و قدش زیادی بلند بنظر میومد، خودش بود.همون مرد بود. دستاشو قفل کرد و رو به روی مردی که در ذهنش اسمش رو قد بلند گذاشته بود قرار گرفت،
"" "" "" ""
_ مارینت هاردن اِندرسون¹؟!
_ بله خودمم، و شما؟!
_ آدرین آگراست،
لحظه ای چشمام گشاد شد، مدیر عامل یکی از شعبه های شرکت ماشین سازی امریکایی بود. بهم اشاره کرد که بشینم و خودش نشست، خوبه که اسمشو شنیده بودم، حالا همچین ادمی چه کاری برای یه بچه ۱۷ ساله داشت.
ارنجاشو روی میز قرار داد که چشمم به رگ های متورم و به یقه گشادش افتاد که ترقوه های برجسته ش بیرون زده بود، صداش بم بود، زیادی بم. و اندازه غول بود، خوب این یه بی احترامی بود ولی من در برابر اون مثل یه بچه بودم برام سوال بود:
_یعنی چند سالشه؟!
_ ۲۶ سالمه
بنظر میومد بازهم بلند فکر کردم، باورم نمیشه،
سرمو بالا اوردم، نگاهش زیادی سرد بود. بعد چند ثانیه نیشخندی زد، مسخره م می کنه؟!
_ کاری که من برای تو دارم،
مکثی کرد که صدادار اب دهنمو قورت دادم.
- هومم، بخاطر اعتبارم بهتره از اینجا خارج نشه و بینمون بمونه. حقوقتم، دستمو جلوش گرفتم تا حرفشو قطع کنم اما گارسون جلومون قرار گرفت، به گارسون فرصت سوال پرسیدن نداد.. و به سرعت جواب داد.
_ دوتا کاپوچینو
حتی نظرمم نپرسید.چه سرد.
بالاخره فرصت حرف زدن داشتم.
_ نیاز به کاری دارم که حقوقشو بتونم یک جا بگیرم
تک خنده مردونه ارومی زد که چهره شو جالب نشون داد، مرتیکه دوباره داشت مسخره م می کرد؟!
_ خوب، اگه قبولش کنی هیچ مشکلی نداره چقدر شو یک جا می خوای؟!
_ من، من... الان نیاز به یازده... یازده میلیون دارم
متوجه شدم که چشماش فقط یکم گشاد شد.
_ گفتی ۱۷ سالته؟ این مقدار پول برای چی می خوای؟
یکم با انگشتام بازی کردم که متوجه شد دلم نمی خواد جوابشو بدم.
_ باشه، ولی برای یازده میلیون یورو... ²
پوزخندی زد و ادامه داد،
_ پنج ماه؟! خوبه؟!
تعجب کردم که برای این مقدار فقط پنج ماه می خواد براش کار کنم. ینی کار سختیه؟!
_ البته اگه کارت خوب نباشه این مدت کمتر می شه،
با این حرفش سوال عجیبی برام ایجاد شد، این پسره ی عجیب غریب از من چی می خواست؟!
_ خوب. کاری که من از تو می خوام...
"" "" "" ""
خوب خوب، تموم شد
1_اکثر کره ای ها و چینی ها اسم و فامیل انگلیسی دارن،داخل رمان من فامیلی انگلیسی یا فرانسوی مارینت هاردن اندرسونه
2_دویست میلیون ایران رو که قیمت پراید صفر هست رو اگر تقسیم بر سی و دو که قیمت یورو در حال حاضره در می یاد شش میلیون و دویست و پنجاه هزار، با همین مقدار پول میشه داخل امریکا هیوندا خرید بخاطر همین خرج عمل یازده میلیون یوروعه، بعضی عمل ها هم خیلی سختن برای همین پول لازم زیاد بوده،
تو خماریش بمونید و حدس بزنید چه کاری ازش می خواد،