Green eyes, the color of the devil 1

‌       starboy ‌ starboy ‌ starboy · 1401/08/25 14:26 · خواندن 3 دقیقه

 

این کاور رمانه و چون اسمو روش فرانسوی نوشتم اسمو براتون میگم، 

چشمانی سبز به رنگ شیطان به سبک بی دی اس ام

توی پارت اول یا دوم رمان بهتون میگم بی دی اس ام چیه ولی یک نوع رابطه ارباب برده ایه، 

بفرمایید ادامه مطلب برای پارت اول

ارنجاشو به زانوهاش تکیه داد و هینی کشید، فشار کمی به پاهای نحیفش وارد کرد وچند لحظه چشماشو بست و دوباره به خواهر کوچیکش که بالاخره به خاطر مسکن به خواب رفته بود خیره شد، سرشو بالا گرفت و نفس عمیقی کشید. از اتاق خواهرش خارج شد که به دکترش برخورد کرد، 
_ اگه تا پونزده روز دیگه عمل نشه نمی تونیم نگهش داریم، می تونید مبلغشو پرداخت کنید؟! 
گلوش از بغض در حال ترکیدن بود، سرشو کمی تکون داد و بعد پایین انداخت: 
_ پرداخت می کنم، پرداخت می کنم
غده ای که تو سرش بود هرروز در حال رشد بود و سردرد هاش برای یک بچه پنج ساله زیادی سنگین بود در حدی که زیر گریه می زد و بی قراری میکرد، چند روزی بود که بستری شده بود و حالا، خواهر بزرگترش نمی دونست چطور باید پول لازم برای عملشو جور کنه. 
"" "" "" "" 
کتشو از جا لباسی اویزون کرد و کیفشو روی کاناپه کوچیک گوشه هال انداخت و تن خسته شو روی کاناپه انداخت، چشماشو بست تا بالاخره بتونه یک ذره فکر کنه، نمی دونست باید چیکار کنه. چطور باید اون مقدار پول رو یک جا برای عمل خواهرش پرداخت میکرد، سرش سوت میکشید، گوشیشو برداشت و صحفه شو روشن کرد و اگهی جدیدی برای کار نوشت،بعد از انتشارش صحفه گوشی رو خاموش کرد و گوشی رو روی میز گذاشت، نفس عمیقی کشید و چشمای خسته شو روی هم گذاشت، به قدری خسته بود که زود به خواب فرو رفت. تمام روز گشته بود تا کار های پاره وقت پیدا کنه، چه کسی حاضر بود به یه دختر ۱۷ ساله بدون سابقه کاری رو بسپره؟! 
هنوز ده دقیقه نگذشته بود که صدای پیامک از گوشیش بلند شد، به سرعت چشماشو باز کرد و با ذوق گوشیشو برداشت و پیامکی که داخل دایرکتش اومده بود رو باز کرد، 
_ اگهی کار داده بودی هرکاری؟
چشماشو ریز کرد و نگاهی به عکس پروفایل مرد جوانی که بهش پیام داده بود انداخت،موهای بلوند. پوست گندمی و چشمایی به رنگ زمرد. 
_ بله، بستگی به شرایطتتون داره. 
_ باشه، می تونم جایی ببینمت حرف بزنیم؟
چقدر راحت حرف می زد. 
_ مشکلی نداره
_ لوکیشن برات می فرستم، فردا پنج عصر، 
چشماشو بست و زانوهاشو بغل کرد، سرشو روی زانوهاش گذاشت و بدون اینکه صحفه گوشیشو خاموش کنه به خواب رفت. 
"" "" "" "" 
اوکی دوستان این ازمایشی، اگه اوکیه بگید ادامه شو بزارم
قلم خودمه و اینکه ممکنه +۱۸ باشه ولی نه جوری که حالتون بهم بخوره اکثرا رمانتیکه، اولشم یکم خشنه و اگه ادامشو بخونید خودتون متوجه میشید، اگه با مثبت هیجده راحت نیستید بگید تغییر بدم یا سانسور کنم ولی خب چون متفاوته مطمعنم خوشتون می یاد،

روز خوبی داشته باشید