پارت ۲۱رمان من+تو=ما

R.m R.m R.m · 1401/07/11 14:43 · خواندن 1 دقیقه

فصل ۱ تموم شد از این به بعد فصل ۲ رو مینویسم

ادرین 

لبخند زدم و به پشت سرم نگاه کردم:چیه؟

مرینت :اا خوشحال شدم که بازم دیدمت !

من : منم 

رفتم بیرون و در رو بستم 

پس مرینت هم دکتر شده!

کنجکاو شدم ببینم لوکا چی شده 

فلیکس امد جلو و گفت : تموم شد 

من : حدس بزن کی دکتر بود 

فلیکس یکم فکر کرد و گفت : کی؟

من با پوزخند : مرینت 

فلیکس : همون که باهلش جابهجا شده بودین؟

من : اره همون 

فلیکس: زندگی رو ببین

من : اره زندگی رو ببین

رفتیم توی ماشین و رفتیم خونه کاگامی هم توی صالن بود و منم رفتم نشستم 

من : پدر کجاس؟

کاگامی : توی اتاقشه گفت بهت بگم وقتی اومدی بری پیشش

من : باشه 

بلند شدم و رفتم در اتاقش و در زدم اما جواب نداد دوبازه در زدم ولی بازم جواب نداد 

در رو باز کردم و رفتم تو .....

افتاده بود روی میز رفتم روی سرش و صداش کردم: پدر؟

دستم رو بهش زدم که سرش از روی دستش افتاد 

من با صدای بلند تر: پدر!

پدر!!!!!!

بدو بدو از اتاق رفتم بیرون و گفتم : کاگامی زود باش زنگ بزن امبولانس 

کاگامی سری با ترس امد بالا 

من: بدو

کاگامی :‌چی شده