پارت ۱۹ رمان من +تو =ما
ببخشید که دیر دیر میدم من تا ساعت دو مدرسه هستم و وقتی برمیگردم نت قطعه
ببخشید که پارت قبلی کم بود تا خاستم بنویسم گوشیم خاموش شد و بعدش هم درس داشتم
ادرین
معلم امد توی کلاس
معلم : ادرین فلیکس و لوکا بیاد اینجا
بلند شدیم و رفتیم
معلم : خودتون رو معرفی کنید
لوکا : من لوکا دوپن نگ هستم تازه امدیم پاریس و خیلی خوشحالم که باهم هم کلاس هستیم
معلم گفت : خوش امدی لوکا
و بعد به فلیکس نگاه کرد
فلیکس: من فلیکسم و ۱۸ سالمه یعنی دو سال جا موندم و تاحالا به اینجور مدرسه ای نیومدم
بچه ها ازش خندیدن و معلم گفت : خوش امدی فلیکس
و بعد به من نگاه کرد
منم ساکت وایساده بودم
معلم : ادرین خودت رو معرفی کن
من : ادرینم
معلم : خب...
من: ۱۸ سالمه
تو هم خوش امدی برید بشینید
یه دختره با موهای طلایی گفت : خانم معلم من تخته رو نمیبینم میشه بیام پیش ادرین بشینم؟
معلم : باشه کلویی
یه خنده کرد و خودشو شیرین کرد و امد خودشو چسبوند بهم
من : خانم معلم من تخته رو زیادی میبینم میشه برم عقب؟
همه خندیدن و با فلیکس رفتیم نشستیم ته کلاس
معلم : خب این زنگ ریاضی داریم
یه مسئلهروی تخته نوشت و گفت حل کنید
______۵ دقیقه بعد ______
معلم : کی حل کرده؟
فقط من دستم رو بردم بالا
معلم : وایی عالیه بیا بنویس پای تخته
رفتم پایه تخته و سری نوشتم
معلم : ععالیه ! تو که انقدر باهوشی چرا دو سال جا موندی؟
من : من نه زبان بلدم نه فارسی نه علوم
معلم : باشه برو بشین
__________زنگ تفریح______
اون پسر سیاهه رفت نشست پیش کاگامی
من با اصبانیت رفتم سمتش و گفتم : هی تو با چه اجازه ای !.......
حرفم توی دهنم قطع شد چون دو نفر با هیکل بزرگ امدن جلوم
من : .. باشه بابا هر کاری خاستی بکن
رفتم نشستم سر جام
1702 کاراکتر