پارت ۱ رمان من +تو =ما
برین ادامه مطلب
شاید خیلی جا ها کلمه ما رو شنیده باشید
یا اینکه به جای من و تو میگیم ما
یا همون من به اضافه تو مساوی ما
اینجا منظور از ما داستان ماست و اگر دوست دارید داستان ما رو بشنوید این رمان رو بخونید
ادرین
من : هی؟
دختره : بله
من : چه چهره زیبایی داری! میتونم شمارت رو داشته باشم ؟
ختره خر کیف کرد و گفت : البته!
دست برد توی کیفش و گوشیش رو در اوارد و من سری گردنبند و گوشواره هاش رو برداشتم یه شماره الکی بهش دادم اونم زنگ زد که شمارش بیوفته دستش رو بوسیدم و گفتم : بی صبرانه منتظرم که دوباره باهم ملاقات کنی!
دختره سرش رو انداخت پایین و گفت : ببین..
من به بقیش گوش ندادم سری انگشتر و دستبندش رو بردم و قایم شدم اونم کلی واسه خودش زر زد بعد نگاه کرد دید من نیستم و گفت : بی شخصیت
من : گم شو بینیم
وقتی رفت منم رفتم پیش فلیکس
نشسته بود رو پله های خرابه و به زمین نگاه میکرد من گردنبند ررو گرفتم دستم و گفتم : هی ! اینجا رو
فلیکس سری به من نگاه کرد و چشماش برق زد
فلیکس: حتما خیلی گرونه
من : معلومه که گرونه
فلیکس : دیگه چی هست
من گرندن بند و دتبند....دستبد
رفتیم طلا فروشی و فروخمشون پول خوبی گیرمون امد بعد باهم رفتیم ساندویج خوردیم