مهمونی دوستانه پارت آخر: (گروه سرود11: روز موعود)
1...2..3.. همه اماده این؟
پس بریم!
یک امشب دست از فکر کردن بردار
یک امشب رو فقط خوش باش
پس بیخیال غصه
امشب رو شاد باش
چون فقط همین یک شبه
پس... جوری برقص که دنیا ببینه
ببینند چقدر تو خاصی
************
این جشن یه جشن عادی نیست
خب ما هم عادی نیستیم!
اصلا بیخیال عادی بودن
از مهمونی لذت ببر
***********
نقاب و ماسک و لقب
اصلا مهم نیست
برای ما دیوونه ها اصلا مسئله اسم نیست
پس تا جایی که میتونی خوش باش
چون فقط همین امشب رو داریم.
این پارت پایانی مهمونی دوستانه است گایز. لذت ببرید.
******************************************************************************************************************************************************************
آلیا: خب برای امروز بسه.
آدرین: خیلی خوب بود داریم به یه جایی میرسیم.
نینو: تنظیم صحنه هم که عالیه.
کیم: میگما فک کنم این خرابکاره تا دید ما داریم خوب پیش میریم بیخیال شد.
مرینت: حالا تا ببینیم هنوز چیزی معلم نیست. من امروز لباسا رو دوباره طراحی میکنم.
رز: من با لونا اومدم!
آلیا: لونا؟! تو چطوری...مگه نباید بستری باشی؟
لونا: منم همین فکر رو میکردم تا اینکه من و رز از پنجره طبقه دوم پریدیم و اومدیم اینجا. خیلی باحال بود.
جولیکا: (با لحن خجالتی) راستش این ایده من بود.
آدرین: واو! جایی تون زخمی نشد؟
رز: نه بابا بدن منکه محکمه جولیکا از راه پله اومد ویلچر لونا هم محکم بود(لونا به خاطر مصدومیت پاش تا یه مدت باید با ویلچر باشه)
مرینت(با لحنی نامطمئن): به هر حال ممنون.
رز: (با خنده) خواهش میکنم!
کیم: خب آهنگ درست شد. منم خرابکار رو گرفتم.
مرینت: ها؟
: سلام.
همه: یا خود خدا!
ناتریشا: چرا خرابکاری کردی؟ شیکا؟
فرد(شیکا): من خرابکاری نکردم. این شما بودید که راه رو اشتباه رفتید.
لونا: پای من به خاطر این شکسته!
شیکا: متاسفم من اصلا نمیدونستم که رقاص ها از طناب آویزون میشن.
لونا(دست به سینه): حال این بار میبخشمت.
شیکا: میتونم بهتون کمک کنم؟
مرینت: میتونی تو امنیت اینجا کمک مون کنی.
(روز موعود)
[خلاصه]
لونا و شیکا با هم دوستای خوبی شدند و همه به طور نسبی به ظاهر شدن های گاه و بی گاه و ترسناک اون عادت کردند و مرینت هم مجبور شد که لباسی مناسب با آهنگ طراحی کنه. و اکنون روز موعود است.
مرینت: خب بچه ها این دیگه تمرین نیست .
لونا: موفق باشید!
شیکا: گند نزنید.
آدرین: آره ممنون.
لوکا : همه چیز درست میشه.
(صحنه)
آلیا: بچه ها دارند میان آماده باشید.
همه نفسی عمیق میکشند.
مرینت: شروع شد.
آدرین: یه دل داریم ریاضی
یه دل داریم جبر
یه معلم داریم به اسم.....
خانوم مندلیف.
یک معلم داریم که اسمش ما رو یاد لیف حموم میندازه
یک دل داریم ادبیات
یک دل دارم علوم
یه دل داریم ریاضی.
دیگه چی داریم.
یک کلاس پر از بچه!
بچه های غیر عادی
بچه های شیطون.
آدرین: حالا شما باهام بخونید.
کتاب و درس و مشق
همه رو بریز دور
اما صبر کن
اول اونو بخون
مردم میگن اگر سدیم و کلر رو ترکیب کنی...
نمک بدست میاری!
میگن که اگر برای جبر علامت ضرب بزاری با x اشتباه گرفته میشه
یه دل داریم ریاضی
یه دل داریم ادبیات
یه دل داریم که توش پر درسه
لا لا لا لالا
مرینت: نینو.
نینو:
یه دل داریم ریاضی
یه دل داریم جبر
یه معلم داریم به اسم.....
خانوم مندلیف.
یک معلم داریم که اسمش ما رو یاد لیف حموم میندازه
یک دل داریم ادبیات
یک دل دارم علوم
یه دل داریم ریاضی.
دیگه چی داریم؟
یک کلاس پر از بچه!
بچه های غیر عادی
بچه های شیطون.
مرینت: آلیا.
آلیا:
رفیق اینجا دنیای ماست
بدون اجازه ما هیچ کاری نکن.
اینجا قلمرو منه.
آره رفیق اینجا قلمروی ماست.
اینجا متعلق به ما شیطونا ست.
نینو:
آره رفیق اینجا اینطوریه
کتاب و درس و مشق
همه رو بریز دور
آدرین:
اما صبر کن
اول اونو بخون
مردم میگن اگر سدیم و کلر رو ترکیب کنی...
نمک بدست میاری!
میگن که اگر برای جبر علامت ضرب بزاری با x اشتباه گرفته میشه
یه دل داریم ریاضی
یه دل داریم ادبیات
یه دل داریم که توش پر درسه
مرینت:
پیر شدیم از اینهمه درس
خسته شدیم.
کلا یه دل داریم که همونم پر درسه
میگن صفر به المانی میشه null
کی اهمیت میده؟
ما که کلا یه دل بیشتر نداریم.
یه دل داریم که همون هم از دست این درسا پیر شده.
آدرین:
ما در طی روز بچه های عادی ای هستیم.
اما وقتی شب میشه....
وقت مهمونی و پارتی های دبیرستان ماست!
مرینت: اما بعضی وقتا این مهمونی ها خوب پیش نمیرن.
مثلا وقتی این مهمونی ها توی روز اند و معلم گیرت میندازه.
اون موقع فقط باید فرار کنی.
آلیا:
امتحان و کتاب و تست دیگه برام اعصاب نگه نداشته
خستم از این درسا
این همه درس میخونی آخرش هیچی نمیشه
اگر سدیم و کلر رو ترکیب کنی نمک بدست میاری!
خب که چی؟
کی اهمیت میده؟
مرینت:
این دنیا دنیای عجیبیه
آره عجیبه
من اهمیت به درسام نمیدم
باید بدم؟
همه تماشاگران با صدای بلند تشویق کردند و باعث شدند اعضای این کلاس که به دردسر ساز های مدرسه معروف بودند از کاری که انجام دادند احساس غرور کنند.
مرینت: بچه ها همتون بیایید جلو. من بدون حتی یکی از شما ها هم نمیتونستم این کار رو انجام بدم.
بچه های گروه همه به صحنه می آیند و همه حتی لونا که روی ویلچر است تعظیم کوتاهی میکنند.
پایان؟