The wizard fights using a bow and magic.

جادوگر با استفاده از کمان و جادو می جنگد .

And assassins kill people while they are sleeping by using trickery.

و آدمکش ها با استفاده فریب و حیله مردم را در هنگام خواب میکشند.

Wizard and killer

جادوگر و قاتل

ما در این پارت شاهد یک مبارزه هستیم.

(آنطرف)

الناز: شما ها...دیگه کی هستید؟

: هیچی فقط دوتا آدم کش هستیم.

الناز: چرا اومدین؟

صدایی گفت: برای اینکه بکشیم.

الناز با این صدا بر جای خود سیخ شد. این صدا متعلق به همون پسری بود که اون روز اون و خواهرش رو از دست اژدها نجات داد.(تقریبا دوهفته از اون موقع میگذره)

الناز: کی رو؟

: همه افرادی که اینجان.

الناز: چرا؟

: چون دستور داریم.

الناز: دستور؟ از طرف کی؟

پسره: سری هست. ولی اگه برای زندگیت میترسی میتونی فرار کنی قول میدم دنبالت نمیایم.

تیری گونه پسر رو زخمی میکنه.

پسر با تعجب به کمان صلیبی ای که توی دستان الناز هست نگاه میکنه.

الناز: کی گفته که من میترسم؟

: فرصت تموم شد. غزل خداحافظی رو بخون بچه.

الناز: ای تو که بر مرگ زندگی نظارت میکنی ای زاده آتش و یخ بهم کمک کن. کمکم کن تا دشمنانی که به خانه ام هجوم آوردند را در آتش خشمت غرق کنم. شاهزاده تاریک...هفت کوتوله...مردی با شمشیر... بوی خورشید...طلسم مرگ شماره ی 32: دریای گدازه.

بلافاصله دریایی از آتش سوزان به سمت قاتلین هجوم میبرد.

: رقص دوم: نیلوفر سفید.

الناز با هجوم یخ عجب نشینی میکند.

: طلسم ترکیبی: شماره ی 10: پنج زندان نور.

الناز تنها فرصت میکند تا قبل از رسیدن رشته های نور به او چشمانش رو از تعجب باز کنه. و سپس او در رشته های نورانی گیر می افتد و پسری که شمشیر یخی داشت میگوید: رقص دوم: نیلوفر سفید.

الناز درست قبل از اینکه موج یخ به او بخورد میگوید: طلسم های کاستیفر بخش اول: نیلوفر هزار گلبرگ.

و خیلی قبل از اینکه یخ ها به او بر خورد کنند سپری در اطراف او تشکیل میشود که شبیه نماد روی گردن بند و گل سرش است ولی کمی پیچیده تر.(خب این نمادی است که الناز دست کم به عنوان یک نیلوفر می نامد. هر چند نماد روی گردنبند نسبتا ساده و کودکانه است)

: اوه! جالبه. این اولین طلسمی هست که میسازی؟

الناز: اگر باشه چی؟

: هر اشراف زاده محدودیت طلسم سازی داره با توجه به موقعیت فعلیت فک کنم تو حداکثر 7 طلسم یا بیشتر برای ساختن داری.

پسره: خب این خوبه یا نه؟

: اولین طلسم اون حمله تو رو به راحتی مسدود کرد خودت چی فکر میکنی؟


(این نمادیه که روی گردنبند و محافظ است)(برای گردنبند این آویز به صورت وارونه است)

پایان

 

 

 

 

 

 

طنز آخر پارت#(کمی اسپویل)

مرینت: میگما اون ماهی های طلایی که توی اون حوض شنا میکردند چی بودند؟

الناز*سر مرینت را به درون آب میبرد*: کمتر حرف بزن و بیشتر روی درمان شدنت تمرکز کن. احمق.

نینو: میگما کسی میدونه این وسیله عجیب غریب چیه؟

آلیا: نه.

پارسا*کاملا شگفت زده*: یعنی شما سر چیزی دعوا میکردید که نمیدونستید چیه؟ واقعا که...

الناز: مردم آزار .

پارسا: هن؟

پلنگ سیاه: دیوار موش داره موشم گوش داره.

آدرین: تازه زبون آدمیزاد هم بلده.

آیدا: شما ها واقعا یه چیزتون هست.

امیر رضا: این واسه یه لحظه است.