من و تو تا ابد p21

Waze Waze Waze · 1401/04/12 00:01 · خواندن 4 دقیقه

های گایز

از پارت لذت ببرید

فقط لایک و کامنت یادت نره 

پارت قبلی لایک و کامنت کم بود

 

هیچی جوابی نداد و هنوز دستش رو صورتش بود و داشت گریه می کرد

آدرین:مرینت هیج جوابی نمیدی

اروم سرشو آورد بالا و با لحن آرام گفت

مرینت:از جلوی چشمم دور شو 

احساس کردم دیگه نباید بیشتر از این بحث رو کش بدم 

آدرین:شب خودم میام دنبالت 

و بعد اومدم بیرون 

هعییی واقعا نمی دونم این کاری که می کنم درست یا نه 

پوففف خیلی کلافم

و البته گشنه 

از شرکت رفتم بیرون و سوار ماشین شدم و راه افتادن به سمت یه رستوران تا یه چیزی کوف...ببخشید بخورم 

************

یه رستوران خوب پیدا کردم و رفتم داخل و نشستم رو یه صندلی 

گارسون اومد سر میزم یه ساندویچ سفارش دادم 

حوصلم سر رفته بود گوشیم رو برداشتم و رفتم تو اینستا یه چرخی بزنم 

************

گارسون:بفرمائید آقا سفارشتون رو آوردم

آدرین:خیلی ممنون

ساندویچ رو برداشتم 

و شروع کردم به خوردن

چشمم افتاد به دختر و پسری که میز بقلم نشسته بودن 

دختره دست پسره رو گرفته بود و داشتن با هم حرف میزدن و می خندیدن

هعیییی یادش به خیر

یه زمانی هم من و مرینت باهم این جوری بودیم

یعنی میشه بازم باهم این جوری بشیم

پوففف امید وارم

***********

غذامو که خوردم از رستوران زدم بیرون و رفتم سوار ماشین شدم

به ساعتم نگاه کردم ۸:۳۰ بود 

خب یه چند دقیقه دیگه وقت دارم 

گوشیم رو برداشتم و زنگ زدم به مامان مرینت

بوق بوق 

سابین:بله بفرمائید

آدرین:سلام خانم سابین

سابین:سلام ببخشید شما

آدرین:منو یادتون نمیاد خیلی خب پوفف من آدرین هستم

سابین:سلام پسرم خوبی

آدرین:بله ممنونم خانم سابین من مرینت رو دیدم مرینت از امروز به بعد خونه من هست فردا هم میایم وسایلش رو میبریم (همه این ها رو آروم و با مهربونی گفت)

سابین:باشه پسرم

آدرین:ممنونم

سابین:آدرین جان من شرایطط رو درک می کنم و میدونم که چه اتفاقی بهتره به مرینت هم بگی 

آدرین:بله چشم حتما و بعد گوشی رو قطع کردم 

ماشین رو روشن کردم و راه افتادم سمت شرکت که برم دنبال مرینت

************

رسیدم دم شرکت و تو ماشین نشستم منتظر مرینت 

چند دقیقه بعد دیدم که داره از در میاد بیرون ولی یهو وایساد و لوکا اومد بیرون 

دم در داشتن باهم حرف میزدن که یهو...