من و تو تا ابد p21

های گایز
از پارت لذت ببرید
فقط لایک و کامنت یادت نره
پارت قبلی لایک و کامنت کم بود
هیچی جوابی نداد و هنوز دستش رو صورتش بود و داشت گریه می کرد
آدرین:مرینت هیج جوابی نمیدی
اروم سرشو آورد بالا و با لحن آرام گفت
مرینت:از جلوی چشمم دور شو
احساس کردم دیگه نباید بیشتر از این بحث رو کش بدم
آدرین:شب خودم میام دنبالت
و بعد اومدم بیرون
هعییی واقعا نمی دونم این کاری که می کنم درست یا نه
پوففف خیلی کلافم
و البته گشنه
از شرکت رفتم بیرون و سوار ماشین شدم و راه افتادن به سمت یه رستوران تا یه چیزی کوف...ببخشید بخورم
************
یه رستوران خوب پیدا کردم و رفتم داخل و نشستم رو یه صندلی
گارسون اومد سر میزم یه ساندویچ سفارش دادم
حوصلم سر رفته بود گوشیم رو برداشتم و رفتم تو اینستا یه چرخی بزنم
************
گارسون:بفرمائید آقا سفارشتون رو آوردم
آدرین:خیلی ممنون
ساندویچ رو برداشتم
و شروع کردم به خوردن
چشمم افتاد به دختر و پسری که میز بقلم نشسته بودن
دختره دست پسره رو گرفته بود و داشتن با هم حرف میزدن و می خندیدن
هعیییی یادش به خیر
یه زمانی هم من و مرینت باهم این جوری بودیم
یعنی میشه بازم باهم این جوری بشیم
پوففف امید وارم
***********
غذامو که خوردم از رستوران زدم بیرون و رفتم سوار ماشین شدم
به ساعتم نگاه کردم ۸:۳۰ بود
خب یه چند دقیقه دیگه وقت دارم
گوشیم رو برداشتم و زنگ زدم به مامان مرینت
بوق بوق
سابین:بله بفرمائید
آدرین:سلام خانم سابین
سابین:سلام ببخشید شما
آدرین:منو یادتون نمیاد خیلی خب پوفف من آدرین هستم
سابین:سلام پسرم خوبی
آدرین:بله ممنونم خانم سابین من مرینت رو دیدم مرینت از امروز به بعد خونه من هست فردا هم میایم وسایلش رو میبریم (همه این ها رو آروم و با مهربونی گفت)
سابین:باشه پسرم
آدرین:ممنونم
سابین:آدرین جان من شرایطط رو درک می کنم و میدونم که چه اتفاقی بهتره به مرینت هم بگی
آدرین:بله چشم حتما و بعد گوشی رو قطع کردم
ماشین رو روشن کردم و راه افتادم سمت شرکت که برم دنبال مرینت
************
رسیدم دم شرکت و تو ماشین نشستم منتظر مرینت
چند دقیقه بعد دیدم که داره از در میاد بیرون ولی یهو وایساد و لوکا اومد بیرون
دم در داشتن باهم حرف میزدن که یهو...