💔از تنفر تا عاشقی دوباره💞پارت دهم

Marinette Marinette Marinette · 1401/04/10 21:42 · خواندن 2 دقیقه

خب های صاری بابت فعالیت نکردنم

اما سعی میکنم زود زود پارت بدم تا این رمان هم زودتر تموم بشه

بپرید ادامه تا دیر نشده

 

همچنان از زبان مری و فلش بک*

 

علامت ها جهت یاد اوری((مری✓الیا~ الیس ٪ کلویی • کیم + مایک _ مکث#(ادرینم تو این پارت اضافه میشه به جمعشون@) (لایلا چون اصن قرار نیس حرف بزنه علامتی براش نمیزارم))*

•دیگه دیر شده دوپن چنگ... 😈😈

✓اییی خدااا... اوکی... اصلا بر فرض محال که من قبول کردم چطور میخواید به اون ادرین بفهمونید که باید باهاش باشم... 😏

•اونو دیگه به ما بسپار(:

✓هووووففف...

*کلویی کیم رو با ادرین میبینه که دارن میرن طرف اونا*

•به شازده بلاخره اومد

✓مرینت با یکم درنگ رد نگاه کلویی دنبال میکنه و کیم و ادرین رو میبینه... با کلافگی دستی به صورتش میکشه و از جاش بلند میشه...*

~هعی.. کجا میری دختر؟!

✓میخوام برم یه چیزی بگیرم بخورم.. شمام...

•هی دوپن چنگ... فک نکن همه مثل خودتنااا

✓یعنی چی 😳..

+یعنی اینکه شما میخوای بری و ما رو قال(نمیدونم درست نوشتم یا نه؟!) بزاری😏

✓(مری با بهت به سمت کیم بر میگرده که..) 

#با شناختی که من از مرینت و شیطنت هاش و... بعلاوه منطق خودم حداقل ۳٠٪ احتمال اینکه ما رو قال بزاری هس🤓

✓ یعنی چی مکث...این چه حرفیه که میزنید... جایِ دوری که قرار نیست برم ..هـ

@(ادرین که تا اون لحظه ساکت بوده به حرف میاد..) از نظر من ایراد نداره.. چون تا کی میخواد فرار کنه یا ما رو قال بزاره نهایتا فردا دوباره تو مدرسه میبینیمش 😏

•خب ادرین تو میتونی باهاش بری.. اونطوری تنها نیست و نمیتونه ما رو قال بزاره (و یه چشمک دور از چشمه مری به بقیه میزنه) 

همه با سر حرف کلویی رو تایید میکنن

✓... هوووف باشه.. با اینکه خیلی بهم برخورد ولیـ...

@چاره ای نداریم بیا بریم..

✓گفته بودم بدم میاد کسی وسط حرفم بپره؟! 😡

@ای بابا... خیلی خب حالا بیا بریم.. گشنمه منم میخوام چیزی بخرم تا بخورم/:

 

 

 

تامام

 

 

چ کام بدید چ کام ندید مح فردا پارت میدم ولی بدید خیلی بهتره(:

شب خوش(: