بوبم بوم

امشب شب جشنه

امشب شب شادیه

بوم بوم

غم امروز جایی نداره

ناراحتی ها رو بنداز دور

بوم بوم

راه برو شاد باش

از زندگی لذت ببر

 

مرینت: خودم به این مسئله رسیدگی میکنم راستی لوکا کارت دارم.

لوکا: ام باشه صبر کنید منم بیام.

(جای دیگر)

مرینت: لوکا نظرت رو راجب آهنگ بگو.

لوکا: رک بگم؟

مرینت: آره.

لوکا: متن جالبیه ولی ساز های زیادی داره و چیز هایی  داره که بهشون نیازی نداره. و البته اینکه تو فک میکنی چون میتونی از همه کمک بگیری به این معنیه که همه باید شرکت کنند هم بی تاثیر نیست. و فکر میکنم آدرین هم باید بخونه نه اینکه برقصه چون اون سازنده ی آهنگه. و برای لباسا هم ار ناراحت نمیشی باید بگم که تو باید لباسای مخصوص آهنگ رو بکشی. نه اینا رو. اینا لباسای قشنگی اند ولی به اهنگ نمی خوره.

*نفس عمیقی*

لوکا: مرینت من میدونم که هم تو هم بقیه میخواید کمک کنید ولی حضور کل کلاس دیگه زیادی زیاده و میدونم که گفتن این موضوع به اونا سخته ولی تو باید بهشون بگی. و گرنه اونا وقتی میفهمن که دیگه خیلی دیره.

مرینت*نفسی عمیق*: مرسی که صادقانه با من حرف زدی.

مرینت بر روی صحنه میرود.

مرینت: بچه ها میدونم که همه میخوایید کمک کنید و حق هم دارید ولی نمیشه اینکار رو کنید من میخوام تغییراتی تو آهنگ ایجاد کنم...

(چند دقیقه بعد)

 

 

پایان