وبلاگ لیدی باگ

های گایز

شرمنده که این یه هفته هیچ فعالیتی نداشتم

مدارس چون دیگه حضوری شده این کارا تو این یه ماه که مونده بیشتر شده

بپر ادامه

پاشد و رفت 

آه من نمی تونم بدون مرینت زندگی کنم 

من خیلی دوسش دارم باید بر دنبالش اره 

پاشدم رفتم دنبالش و روبه روش وایسادم 

مرینت:هه چی می خوای 

آدرین:مرینت من نمی تونم بدون تو چرا درک نمی کنی 

مرینت:چی از جون می می خوای چرا ول نمی کنی بری

آدرین:باشه من میرم ولی اول باید بزاری برای آخرین بار ببوسمت

مرینت:چی چی گفتی عم...

می دونستم که الان می خواد گله کنه برای همین خودم خودجوش حرکت زیبا رو انجام دادم 

بعد از چند دقیقه ی کوتاه ازش جدا شدم 

که یه سیلی محکم زد تو گوشم

آدرین:آی درد داشت چرا میزنی

مرینت:هه چرا میزنی اینم پرسیدن داره این چه کاری بود کردی اصلا با خودت فکر کردی که همچین کاری کردی پسره ی...

داشت حرفش رو می زد که لوکا اومد و دستش رو گذاشت رو شونه مرینت 

لوکا:مرینت مشکلی پیش اومده آدرین چه کار کرده؟

مرینت:آه هیچی 

لوکا:مرینت لازم نی اصابت رو برای این بشر بریزی به هم ارزشش رو نداره 

بعد مرینت به لوکا یه لبخند ملیح زد و دست هم رو گرفتن و رفتن

که من ارزشش رو ندارم باید میزدم دهنشو می آور م پایین اه 

خیلی ناراحت و عصبی بودم که چشمم خورد به آگهی 

آگهیه استخدام مدل بود

می خواستم بی اختیار از کنارش بگذرم

که چشمم خورد به نوشته ی پایین آگهی 

شرکت شیک پوش با مدیریت مرینت دوپن چنگ

عه مرینت کی صاحب شرکت طراحی لباس شده حالا این مهم نی من می تونم برم تو شرکتش استخدام کنم و این جوری می تونم به مرینت نزدیک تر بشم اره خودشه

ولی امروز که تعطیل فردا میرم

********

رسیدم خونمون زنگ خونمون رو زدم و باز کردن 

مامان و بابام خیلی از دیدنم خوش حال شدن 

خیلی خسته بودم برای همین رفتم تو اتاقم و رو تخت دراز کشیدم 

آخیش چقدر دلم برای این جا تنگ شده بود زندگی یعنی همین 

داشتم دور و بر رو نگاه می کردم 

که چشمم افتاد به یه جعبه انگشتر رو سر میزم

پاشدم و هفتم بازش کردم

وااو این حلقه ی  نامزدی من و مرینت 

راستی من و مرینت هنوز باهم نامزدیم و از هم جدا نشدیم 

پس اگه اون نمی خواد مال من باشه من یه کاری می کنم که بزور مال من باشه (مدیونید فکر بد کنید)

چه فکر بکری 

خیلی خوابم میومد برای همین خوابیدم 

***********

صبح از خواب بیدار شدم و رفتم یه دوش یه سوته گرفتم و اومدم بیرون 

رفتم سر کمد لباس هام 

یه تیشرت سفید با یه کت لی و شلوار لی پوشیدم 

و از خونه زدم بیرون

***********

با جی پی اس شرکت رو پیدا کردم

و رفتم تو شرکت