رمان مای کت{MY cat}❤ P2 ❤

leidy Blak leidy Blak leidy Blak · 1400/12/17 14:40 · خواندن 1 دقیقه

 از زبان مرینت:

خیلی ترسیده بودم

چرا

چون منو کاگامی خیلی وقته که با هم نبودیم

از زبان کاگامی:

برای اولین بار انقد خوش حال بودم که نگو

نمیدونستم یه پدر دیگه خواهر دارم

نویسنده:اما کاگامی جان فکر نکنم..

ساکت.. خیلی خوشحالم😁

نویسنده:من گفتنی ها رو گفتم خود دانید

از زبان تام {پدر مرینت}:

خیلی دوست داشتم مرینت بفهمه که خواهرش کاگامیه

تازه بعدش با مادرش و خواهرش میخوایم بریم دیدن برادرش!

ولی حیف که اونو اون پیرزن تلمبه نگهش داشته .اون بچه ماست. بهمونم قول داده امروز پسش بده

نکته:پیرزن تلمبه منظورش مادر همون داداش مرینت و کاگامیه

از زبان مرینت :

کاگامی رو دیدم..

یهو بی هوش شدم

وقتی پاشدم توی یه اتاق پیش کاگامی بودم

از زبان کاگامی:

مریننتتتتتتتتتتتتتتتتت!

نویسنده چرا بهم نگفتی؟!

نویسنده: خواستم بگم گوش نکردی

  پایان پارت P2