
رمان مای کت {MY CAT}❤ P1 ❤

از زبان مرینت:
خیلی وقت بود که سر به خونه قدیمی مون نزده بودم
امروز هم میخواستم برم خونه ی مادر واقعیم
من و پدرم خیلی وقته تنها زندگی کردیم چون وقتی من فهمیدم خانم سابین مادرم نیست دیگه با خانواده صحبت نمیکردم
پدرم گفت:دخترم مرینت; حاضر شو ماشین دم دره
گفتم: باشه بابا اومدم
وقتی داشتیم میرفتیم دیدم اومدیم خونه کاگامی .
از بابام پرسیدم: بابا چرا اومدیم خونه دوست من؟
پدرم گفت:دخترم مادر واقعیت همینجاست
با خودم گفتم:یعنی... کاگامی خواهر منه؟!
از پدرم پرسیدم:بابا شما دختری به نام کاگامی دارین؟
پدرم گفت: بله حالا پیاده شو و خواهر و مادرتو ببین
پایان P1