
عشق طراح من

اینم پارت جدید
از زبان مرینت
طرحامو برداشتم سوار ماشین آدرین شدیم خیلی استرس داشتم دستام میلرزید آدرین همش. بهم اومید میداد ولی فایده نداشت رسیدیم رفتم برای ارائه من طرحامو نشون دادم و دربارشون توضیح دادم کارمون تموم شد سوار ماشین شدیم که بریم شرکت آدرین تو راه کنار یه کافه نگهداشت به قهوه خوردیم آدرین بهم گف ارائت عالی بود خوشحال شدم و رفتیم شرکت آدرین رفت تو اتاقش منم زنگ زدم الیا و کلی باهم حرف زدیم
شب شده بود بیشتر کار مند ها رفته بودند فقط منو لوکا و ادرین بودیم
آدرین داشت میرفت منو میخواستم برم که لوکا مست مست اومد تو اتاقم داشت میومد جلو منم هی میرفتم عقب
داد زدم کمک گف هیچ کی صداتو نمیشنوه اومد جلو لباشو گزاشت رو لبام منم هی سیع میکردم از دستش فرار کنم جیغ میزدم
از زبان آدرین صدای مرینت و شنیدم رفتم تو اتاقش دیدم لوکا داره مرینت و میبوسه عصبانی شدم رفتم کشیدم اینور و تا خورد زدم