ویبره
پارت ۴
۳سال از اون ماجرا ها میگذره
اون پسری که اون شب کلی اصلحه واسمون اورد معاون جدید سازمان بود
هه حتی تو این مقعیت به فکر رئیس بازین
البته بگم که منم ترفیع مقام گرفتم و الان به عنوان فرمانده شماره ۲ درحال فعالیتم شاید بگید شماره ۱کیه
باید بگم اون ادرینه که به خاطر اینکه دست به اصلحه اش خوبه از من بالاتر رفت
اینا همش کار اون پسره است
هوگو الان کار با چاقو رو یاد گرفته و تاحالا ۲تا مبتلا رو از بین برده
نینو ۲هفته ای میشه ناپدید شده
آلیا در به در داره دنبالش میگرده
واقعا نمیتونیم بهش چیزی بگیم چون منو ادرین میدونیم کجاست
اون وارد سازمان مبتلا ها شده با اینکه میدونیم امکان برگشتش پایین ۵درصده و ممکنه مبتلا بشه بازم باید راجبش احتیاط کنیم
دستمو گذاشتم زیر سرم و دراز کشیدم که هوگو محکم پرید روم
-بیا باهم بازی کنیم
-نصفه شب چه بازی اخه جوجه
-بریم خب بیرون
-نه الان خطر ناکه
-پس بیا یه شوخی خنده دار با بقیه بکنیم
-اممم چی مثلا
بعد خم شد و توی گوشم یه چیزی گفت
منم یه خنده شیطانی کردمو بهش اعلام امادگی دادم
........................................
بالاخره ادرین برگشت و اصلحه هارو گذاشت زمین
وقتی به خودش اومد دید زمین خونیه و در پشتی بازه یکی از عروسکای هوگو پاره پوره شده اما خود هوگو سالمه
قرار نبود ادرین نقشمون با خبر بشه
یه لحظه هوگو به صورت ترسناکی برگشت سمت ادرین و رفت سمتش که زد زیرخنده
ببخشید کم بود پایان