♥️سه تفنگدار♥️

༺รΔⓃ𝕒༻ ༺รΔⓃ𝕒༻ ༺รΔⓃ𝕒༻ · 1400/10/29 21:29 · خواندن 3 دقیقه

♥️سه تفنگدار♥️

پستر توسط مخملی  درست شده 

خیلی ممنون به نظر من که قشنگه نظر شما چیه؟

و اینکه فکر کنم طبق خواسته ی مهسا هم هست هوم؟

اینم پارتی که قولش رو دادم

 

مرینت 

 

عصر بود و همه در حال استراحت و من به صورت وحشت ناکی حوصله ام سر رفته بود الان

دو روز از زمانی که اومده بودیم شمال میگذشت و هیچ اتفاقی نیوفتاده بود هر کس برای

 

خودش میشگت تو این مدت فهمیدم دوست دختر آدرین اسمش لایلا هست و سر تا پا

 

عمله من هرچقدر بیشتر دقت میکنم متوجه میشم تا گونه ها هم مصنوعی هست و تنها

 

چیزی که بده ناز کردنه با اون صدای جیغش میره رو مخ آلیا بهش میگه پلاستیک هرچند

 

کاملا باهاش موافقم صبح و عصر همگی میرفتیم ساحل و بقیه روز رو هر کس برای خودش

بود ی روز رو هم آلیا با نینو رفت بیرون تا الان به من که اصلا خوش نگذشت البته راجب

 

آلیا مطمئن نیستم چون حسابی داره کیف میکنه رزیتا هم بیشتر تو فکر و من ماندم تنهای

 

تنها 

_ ای اهالی منزل گمشید پایین 

نینو که روی کاناپه نشسته بود گفت: 

_ من خیلی وقته گم شرم ببین 

دهن کجی کردم و برگشتم سمت پله ها آدرین لایلا و رزیتا اومدن پایین لایلا با ناز موهاش رو داد پشت گوشش و گفت: 

_دوباره چیه؟

من: بیاین جرات حقیقت 

آلیا و رزیتا: ما دو تا پایه

نینو : منم هستم 

لوکا چند تا کیسه دستش بود وارد خونه شد گفت: خبریه؟

نینو: جراعت حقیقت هستی ؟

لوکا با هیجان مثل بچه ها دستاشو بهم زد و گفت: من پایم بطری رو میارم الان 

و سریع از ما دور شد به زور جلوی خودمو گرفتم خیلی باحال بود &_& رزیتا دم گوشم گفت : ی کمک به منه حقیر بکن 

من: بگو ببینم چیه ؟

رزیتا : ی سوال از لوکا 

من: خب؟

رزیتا: عاشق کیه؟

من: تو که میدونی 

رزیتا: میخوام مطمئن بشم

من: در عوض چی به من میرسه 

رزیتا: ی جرعت از آدرین هوم؟

من: قبوله معامله ی خوبیه!!!!!!

آلیا: منم وارد این معامله کنید 

من و رزیتا : چی 

آلیا: ی جرعت از نینو..در عوض کمکتون میکنم به چیزی که میخواید برسید

رزیتا: حالا که شما جرعت گفتید منم جرعت میخوام

من: اوکی 

آدرین: شما چی میگید 

سریع از هم جدا شدیم و هم زمان گفتیم : 

هیچی 

 

کامنت و لایک فراموش نشه 

تمام تلاشم رو میکنم فردا هم پارت بدم 🤍😄👌🏻