رمان عشق شکسته پارت 16

سایه ماه سایه ماه سایه ماه · 1400/05/30 17:34 · خواندن 3 دقیقه

مردم میگن ما عجیب غریب ایم

اما ما فقط توی زندگی هامون

کلی رنج و بدبختی کشیدیم.

یه گروه داریم.

یه گروه داریم

که هر وقت به اینه نگاه میکنند

نوجوون های شکسته ای رو میبینند

همه ی کسایی که میشناسن مون فکر میکنند

ما هنوز هم همون بچه های 12 ساله ی شاد و بیخیال هستیم

اما کسی نمیدونه اون بچه ها سالهاس که مردن

قبلا با دنیا هیچ رازی نداشتیم.

اما الان کسی حتی خودمون

از درونمون خبر نداره.

داستان داره کم کم عجیب میشه....

و بازی هم تازه داره شروع میشه........ 

ولی خواننده ها نظر نمیدند.😐 اخه چرا؟

یوزپلنگ: پیشی سیاه خشگل کی بودی؟

لیدی باگ:( دود از دماغش بیرون میزنه وقتی یوزپلنگ سعی داره دل گربه اش رو ببره)(در گوش یوزپلنگ میگه)منو تو بعدا باید باهم حرف بزنیم.

یوزپلنگ:(زمزمه وار)باشه

 گربه: شما دوتا دارید چی زمزمه میکنید؟

ببری: منم بیام.

یوزپلنگ:لازم نکرده.بعدشم باید زودتر بریم و گرنه این دوتا کفتر عاشق تا 60 ثانیه دیگه هویشون جلومون لو میره.

ببری: بعدا میبینمت رفیق.

گربه:بای.

لیدی باگ:یادت نره چی گفتم.

یوزپلنگ :یادم نمیره.

) از زبون راوی)

 اونا میرن و هر دو گروه در دو جای دور از هم به حالت عادی برمیگردند.

امیر رضا: الناز چرا معجزه گر من بعد از اینکه از قدرتام استفاده کردم در عرض ده دقیقه منو بحالت عادی بر میگردونه ولی مال تو اینطور نیست؟

الناز: ببینم نکنه میخوای معجزه گرت رو ارتقا بدم؟

امیر رضا: اوهوم.

الناز:خیلی خب معجزه گرت رو بده.....(نقاط نشونه ی بعد گذشتن چند دقیقه هستند)خب تا فردا بعد کلاست نباید از معجزه گر ببر استفاده کنی وگرنه دیگه هرگز نمیشه ارتقاش داد.

امیر رضا:ممنون الناز.

الناز: خواهش میکنم. راستی تا فردا میتونی از معجزه گر مار پیتون استفاده کنی. خودت کار باهاش رو بلدی دیگه

امیر رضا:اره.

یعنی دختر یوز پلنگی میتونه میرالکس ها رو ارتقا بده؟ چرا دختر یوز پلنگی به کت نوار چنین حرفی زد؟ اصلا الناز واقعی کیه؟ چرا الناز اینقدر عجیبه؟ نمیدونم چون شخصیت های این رمان خودشون داستان رو میگن نه من. اگر هم خلافش باشه هم نمی تونم ماجرا رو لو بدم.😈 پس نظر بدید تا به جواب یک قدم نزدیک تر بشید.