پارت ۱۴ زندگی ما دو دوست🦋✨️

🖤Mehrsa(^_^) 🖤Mehrsa(^_^) 🖤Mehrsa(^_^) · 1404/1/16 11:40 · خواندن 3 دقیقه

چون حمایت ها خوب بود ادامه👇😂✨️

 

 

 

  • پارت ۱۴ زندگی ما دو دوست 🦋✨️
  • از حمایت ها راضی بودم این پارت هم خدمتتون 

 

وقتی جین وو کنار یجی نشسته بود یجی همش اینور و اونور رو نگاه می‌کرد جین وو آروم به یجی گفت:چیزی شده؟

 یجی گفت: نه چیزی نشده

 از اونور می هو یه دنس همینجوری آورده بود یهو اهم اهم شد😳(استغفرالله ) که می هو ردش کرد کی مین گفت: این چی بود آوردی؟ 🤨

می هو: هیچی بیخیال 😄😅

غذا رو آوردن شروع کردن به خوردن (همچنان جین وو پیش یجی نشسته بود) 

که قاشق یجی افتاد 🥄

هم زمان جین وو و یجی دستشون رو بردن زیر میز تا قاشق رو بردارن که دستاشون بهم خورد جین وو متوجه نشد و بجای دسته قاشق انگشت یجی رو گرفت یجی هم دست جین وو رو رد کرد و گفت چیکار میکنی؟😳

 جین وو : هیچی قاشق کثیف شده باید عوضش کنی

 یجی گفت: میدونم خانوم قاشق من افتاد زمین کثیف شده میشه لطفا یه قاشق جدید بیارید (صاحب رستوران یجی و می هو رو میشناسه و باهاشون خیلی مهربونه☺️🥰 )

 خانومه قاشق رو آورد و گفت: او دوست پسر گرفتین مبارکه به خاطر همین بهتون ۵۰ درصد تخفیف میدم 😃

تا جین وو اومد بگه ما باهم رابطه ای نداریم یجی جلوی دهنش رو گرفت و گفت: او ممنون خانوم😄

بعد زنه رفت

جین وو گفت : آی دستت رو بکش خفه شدم چرا اینکارو کردی 😠

یجی گفت : یا مگه به نفع دونفر نیست که غذا ۵۰ درصد تخفیف بخوره؟😌

جین وو گفت: چرا هست ولی نباید اینکارو میکردی 

یجی: بسه دیگه غذا تو بخور😒

غذا تموم شد و حساب کردن و بعد از اینکه از مغازه بیرون اومدن و راه افتاده بودن که برن خونه بارون گرفت سریع رفتن یه جایی که سرشون رو بپوشونن

کی مین:اَش چرا الان باید بارون بیاد 😑🙄

یجی : بریم از یه فروشگاه چتر بگیریم ☂

باهم رفتن ولی فقط ۲ تا چتر مونده بود برداشتن و راه افتادن یجی و می هو باهم و جین وو و کی مین هم باهم توی راه بودن که یجی دید یه بچه و مامانش چتر ندارن👩‍👧 و دارن زیر بارون خیس میشن یجی به می هو گفت : ببین بیا چترمون رو به اونا بدیم بیشتر از ما بهش نیاز دارن می هو هم قبول کرد 

مادر و بچه هه خیلی ازشون تشکر کردن ولی حالا می هو یجی داشتن خیس آب میشدن که جین وو گفت:هممون توی چتر جا نمیشیم ولی بیاید حداقل اونقدر خیس نشید می هو یجی هم قبول کردن رفتن زیر چتر ولی چون باز داشتن خیس میشدن اومدن بیرون و توی بارون دویدن و خوشگذروندن(می هو و یجی) بعد جین وو و کی مین اینجوری بودن که: دیوونه شدن؟🤔

بعد از اینکه رسیدن خونه از سر و کله یجی و می هو همینطوری آب می‌چکید کی مین خداحافظی کرد 👋و رفت بالا ولی جین وو پرسید که: خوبین سرما نخوردین؟🙂

یجی هم گفت: خوبیم می هو ادامه داد: ولی به نظرت با این وضعیت سرما نمیخوریم؟🤧🤒🙄🫥

جین وو هم تایید کرد و بعدش خداحافظی کرد و گفت: فردا میبینمتون و رفت

بعد دخترا رفتن خونه لباساشون رو عوض کردن و موهاشون رو خشک کردن 

می هو:منظورش از اینکه فردا میبینمتون چی بود؟🤨

یجی: گیج جان فردا کلاس داریم و اینکه ما با اینا هم گروهیم فقط دعا کن 😮‍💨

می هو: اها برای چی دعا کنم 😯

یجی: درسته گروهیم ولی رقص ها دونفرست یعنی یه دختر و یه پسر دعا میکنم حداقل با کی مین نیوفتم 🙄😕

می هو: یعنی دوسش داری؟🤭

یجی: اَی نه اصلا 😑

می هو از رفتار های یجی فهمید که قضیه کی مین نیست و جین ووعه!😧

 

  • خوب برای پارت بعد ۶ لایک و کامنت🦋🫵❤️