
پارت ۹ و ۱۰ زندگی ما دو دوست🦋✨️

ادامه
- پارت ۸ و ۹ زندگی ما دو دوست ✨️🦋
- بچه ها شرمنده این پارت ها کوتاهن پارت های بعد جبران میکنم💙✨️
شب موندن اونجا صبح پسرا بلند شدن
کی مین داشت می رفت سمت یخچال آب برداره که
یهو دخترا رو روی کاناپه دید
کی مین: هعی یاااا (از ترس داد زد)
جين وو :چی شده؟
کی مین: قلبم ریخت اینا چرا اینجان
چین وو: چی میگی اول صبح کی اینجاست؟
رفت پیش کی مین پشمامممم اینا اینجا چی میگن
همون لحظه دخترا بیدار شدن
(ایگو اصلا علاقه ای ندارم از سر و وضع یجی و می هو بگم خیلی خرابه😶)
یجی و می هو هم زمان بیدار شدن
یجی نیشخند ریزی زد
کی مین گفت :شما اینجا چیکار میکنید چی میخواید؟
یجی: هی اگر یادت میومد دیشب چی کار کردی الان این حرف و نمیزدی
می هو: هعی نمیدونید دیشب چیکار کردید
جين وو : بقیه کجان؟
يجي: دقیقا مشکل همینجاست اگر اونا دیشب میومدن خونه الان ما اینجا نبودیم
برید توی یخچال براتون سوپ خماری و سوپ جلبک درست کردم بخورید فقط گرم کنید😊
فلش بک به دیروز
یجی : برم یه ذره سوپ جلبک درست کنم
می هو اره زیاد درست کن
یجی : اوک
فلش بک به دیشب
یجی :من میرم یه ذره سوپ بیارم بخوریم
می هو: اره برو
یجی : زیاد درست کردم یه ذره واس اینا هم نگه دار
مى هو : ولش بابا بزار بخوریم هی نکنه از اینا خوشت اومده؟
یجی : چی میگی بابا دلم براشون میسوزه
می هو:اها( با لبخند 😄)
يجي: ياااا
پایان فلش بک
می هو: یا کی مینا دیشب می گفتی
کی مین : نه نگو نمیخوام بشنوممم
می هو باش هرجور راحتی😌😆
- بازم میگم شرمنده کوتاه بود
- این پارت ها حمایت شه سعی میکنم پارت بعد رو زودتر بدم و شرط نمیزارم برای پارت بعد🫢👌
- دوستون دارم مثل همیشه منتظرت نظراتتون هستم💙