عشق ابدیPart 8

𝑨𝒊𝒍𝒊𝒏 𝑨𝒊𝒍𝒊𝒏 𝑨𝒊𝒍𝒊𝒏 · 1404/1/4 17:06 · خواندن 4 دقیقه

سلاممم همون‌طور که در پارت قبل گفتم ۲ پارت دیگر بازنویسی هستن تاریخ مشخصی برای قرار دادن آنها نداریم.

وای سلاممم بچه هااا برای بار دوم داخل بلاگیکس طلا شدم😂خاک تو سرم یاقوت شده بودم حتی پست هم نزاشتم که هیچ‌ تا ۱ ماه گذشت شده بودم یاقوت ۳ دوستم بهم گفت بابا اسکول یاقوت ۳ شدی مدالشو نگرفتی دیگه مدالشو گرفتم بعدش هم خروج حساب زدم😂😂«آخی به یاد قدیممممم»

آدرین:خب حالا که نمیگی نگو بگو چرا سرمو بانداژ کردی اینقدر درده

زویی:من اوم ظروف شکوندم تو سرت همین چیز خاصی نشد فقط همش خون اومد خونن مجبورم شدم ببندمش

آدرین:خو بگو‌ چکار کردم که ظرف هم زدی شکوندی تو سرم

زویی:خب به زبان خودت میگه چون نفهمی احمق جان بگو‌ خب

آدرین: خب 

زویی:مست کرده بودی مثل سگ بگو‌ خب

آدرین:خو خب

زویی:اومدی در خونه من بگو خب

آدرین:اخخخ خب

زویی:یک دفعه حرفا عجیب غریب عاشقانه زدی خب بگو خب

آدرین:باشه خبببب

زویی:بعد با اون دهنت که بو مشروب میداد بوسیدیم بگو خب

آدرین:من این همه غلط کردم

زویی:آره نه من کردم بی مزه بعدش شروع کردی به دستمالی کردنم کاریت نداشتم بگو‌ خب

آدرین:چی نه اصن نمیخواد ادامه بدی چه گندی زدم ازم که شکایت نمیکنی میکنی ببین غلط کردم اصن اصن هرچی شد پا خودم حتی اگر حا.. ولش کن شد..

زویی:دو دقیقه حرف نزن ادامه اش بگم دیگه هیچ ولت کردم پایین رفتم بالا یک دفعه مثل دزدا وارد اتاقم شدی خوابوندیم رو تخت کم هم داشتی زیادی میرفته جلو ظرف پیش تختمو محکم زدم تو سرت تموم

آدرین:ااا این همه اتفاق افتاد دیشب چرا هیچی یادم نمیاد

زویی:به دلیل استفاده زیاد از مشروب مست کردی که کردی ولی زیاد مست نکن لطفا خب من باید برم سرکار خواستی بری درو قفل کن زنگ هم نزن گوشیمو خاموش میکنم

آدرین:زویی یه لحظه صبر میکنی 

زویی:بله صبر میکنم چیزی شده سرت درده قرص تو اتاق داروها هست زدم روش

آدرین:نه بحث سرم نیست واقعا عذر میخوام قصد بدی نداشتم و تو حالت خودم نبودم لطفا منو ببخش اطفال

زویی:مشکلی نیست تو حالت خودت نبودی ولی میگن آدم وقتی مسته صادق میشه پس ازت یه سوال میپرسم لطفا بهم حقیقتو بگو حتی اگر نگی جوابشو میدونم فقط می‌خوام باهام صادق باشی

آدرین:بپرس

زویی:تو عاشق من شدی صادق باش هیچ‌ مشکلی ندارم

آدرین:آره عاشقتم شدم ولی دست خودم نیست نمی‌دونم چطور شد و چرا من اصن...

زویی:هیشش ساکت جوابمو گفتی فقط یه سوال بود و قول دادم چیزی نگم یا کاری نکنم من رفتم خداحافظ

زویی:

چطور امکان داره اون اون عاشقم شده ولی چطور از این حرف بشدت بدم میاد طوری که وقتی میشنومش بالا میارم ....‌ باید حتما برم بالا بیارم وگرنه نمیتونم 

یکم بهتر شدم هوفف ولی هنوزم باور کردنش سخته من نمی‌دونم باید چه واکنشی نشون بدم فقط خواستم باهام صادق باشه حالا که فکر میکنم دیدن اعتراف واقعا سخته 

آدرین:

واقعا بهش گفتم چقدر سخت بود ولی شدنی ولی از حالت نگاهش معلوم بود بهم حسی نداره حتی به عنوان یک دوست... هااا صدا گوشیمه اه رزه بزار جواب بدم 

رز:الو سلام خوبی آدرین خواستم قبل از رفتنم با تو‌ خداحافظی کنم ممنون که باعث شدی دوستیمو از دست بدم مرینتو از دست بدم کاری کردی زندگیم نابود بشه پس منم کاری میکنم زندگیت نابود بشه قراره برم با جولیکا خارج کشور من و اون برای همیشه باهمیم و خب خواستم قبلش به پلیسا بگم که چه آدمی هستی با فیلم‌هایی که ازت موقع کشتن مرینت گرفتم نمی تونی جلوم هم بگیری چون گفتم این تکنیکو از تو یاد گرفت خب خداحافظ آدرین.

آدرین:رز رز قطع نکن رززززز... بدبخت شدم همچین رفته گفته اونم با مدرک قطعا میرم قطعا چکار باید بکنم به کی بگم وایسا اون نمیدونه من کجام وایسا زنگ زد تا الان ردیابیم کردن باید چکار کنم خدایا لطفاااا خدایا 

۲ ساعت از زنگ زدن رز میگذره صدای تق تق داره تازه بلند شد چاره ای ندارم کارم تاوان داشت....

پلیس:آقای اگرست شما...

آدرین:باز داشتم دستم ببندین و ببرینم عذاب وجدانش همه ته دلم بود پس شاید یکم راحت تر شدم 

پلیس:ببرینش 

آدرین:باشه خودم میرم 

در زندان :

اتاق انفرادی اوم بازم خوبه در این حد گند زدم که گذاشتنم اتاق انفرادی حتی نزاشتن زنگ کسی بزنم 

پلیس:اگرستتت ۲ نفر اومدن ببیننت

آدرین:چی اونا کین......

 به نظرتون این دو نفر جذاب ما کی هستن یعنی هوم من خودمم استرس گرفتم ولی خب با این تفاوت من میدونم شما نمیدونین💔😂